نگام ، اقتصادی _ اين روزها كتب زيادي با موضوع شيوههاي آموزش كسب و كار منتشر ميشود كه در حقيقت مباني نظري كارآفريني است و هيچ آموزشي درباره چالشهايي كه در عمل يك سرمايهگذار و صنعتگر با آن مواجه ميشود نميدهد. برخي هم كارآفريني را نتيجه شاگردي و آموزش تجربي ميدانند و از مباني تئوريك آن بياطلاعند.
اما سعيد افشار مديرعامل صنايع الكترونيك افشار( هوراند) يكي از كارآفرينانی كه هم داراي دانش نظري و هم تجربه عملي است در گفتگو با مجله کارخانه دار درباره علل موفقيت و يا شكست در كارآفريني ميگويد: اگر بخواهم خلاصه بگويم براي ورود موفق به امر صنعت و كارآفرين شدن، سه شرط لازم است: شاگردي كردن، پذيرش منطق علوم انساني و فهم اصل تغيير. اگر كسي اين لوازم را فراهم سازد، امكان ندارد شکست بخورد. بنابراين شروع كار فقط با آموزش و کسب مهارت است.
وی در ادامه اظهار می دارد : یک اشتباهي كه برخي ها دارند اين است كه تصور میکنند با وام دادن میتوانند کارآفرین تولید کنند. در حالیکه کارآفرین باید آموزش ببیند و شاگردی کند. تبديل شدن يك فرد به كارآفرين و صاحب كسب و پيشه يك روند و پروسه است، پروژه نيست.
سعید افشار هم چنین می افزاید : به صنعت نميتوان صرفا از منظر فني و حتی پزشكي نگاه كرد. به صنعت بايد با نگاه حكيم نگريست. اينها آموزشهايي است كه بايد در فرايند كار ببينند. در جامعه ما بسياري از افرادي كه وارد صنعت ميشوند با اين آموزش و نگرش ميانهاي ندارند. به همين دليل ميبينيم كه متاسفانه در حال حاضر فاصله بين تاسيس و تعطيل يك واحد صنعتي به كمتر از 6 ماه رسيده است. چون بسياري از اينها يكي از الزامات مهم كارآفريني كه اصل «تغيير» است را ناديده مي گيرند. به اين معنا كه سیر تحولات صنعتي را درك نمي كنند.
مديرعامل صنايع الكترونيك افشار در ادامه می گوید : برخي هم به غلط فكر مي كنند كه با وام دادن و وام گرفتن كارآفرين ساخته مي شود! میلتون فرديدمن، اقتصاددان مشهور توصيه مي كرد كه از دولت نبايد وام گرفت در عمل هم بهره بانكي هزينه توليد و قيمت را افرايش ميدهد.
او معتقد است : براي شروع كار بايد از صفر شروع كرد. اينهايي كه به دنبال وام بدون سرمايه هستند، اشتباه میکنند، با وام 30-20 درصدی نمیشود تولید کرد
در نگاه افشار ورشكستگي و نجات از ورشكستگي يك پديده عام و جهاني است.البته افتادن و بلند شدن در اقتصاد كار سادهاي نيست اما اين كار در بخش خصوصي شدنيتر است.
او هم چنین ادامه می دهد : كساني كه در بخش خصوصي بهويژه بخش فروش كار ميكنند معمولا اعتماد به نفس بالايي دارند. اينها معمولا شکست را نميپذيرند. افرادي كه پرورش يافته بخش خصوصی باشند ممكن است زمين بخورند اما بلند ميشوند. ممكن است اين چرخه 10 بار هم تكرار شود ولي شكست نميخورد.
افشار تاکید دارد : اگر اين ديدگاه حاكم باشد امكان رشد و توسعه وجود دارد. البته زمين خوردن بخش خصوصي در حال حاضر هم عمدتا ناشي از سطح دانش پايين و يا بياطلاعاتي از تئوريهاي جديد مديريتي است.
توصیه او به همکاران خود این است که ما صاحبان صنايع بايد متوجه باشيم كه حداقل 50 درصد ورشكستگيها مستقيما متوجه خود ماست، 50 درصد هم ممكن است به قوانین و مشکلات دولتی برگردد. چون به منطق علوم انساني و اصل تغيير توجهي نداريم