✍️اباصلت کبیری
به جرات میتوان گفت برهه کنونی، یکی از بیسابقهترین دوران در تمام حیات سیاسی ایران باشد که با هیچکدام از تنگهها، جبههها، آوردگاهها و چالشها قابل قیاس نیست.
پس از خروج آمریکای ترامپیست از برجام و شروع ظلمهای بیشمار در حق ملت ایران و محروم شدن از حقوق طبیعی تا خصومت و تبادل آتش بین طرفین تا تحریمهای کمرشکن و به صفر نزدیک شدن صادرات نفت و رشد منفی اقتصاد، مملکت در شرایطی قرار گرفت که هر کشوری دیگری بهجای ایران، براندازی شده بود و گدایی همسایگان را برگزیده بود.
اما آنچه در اثر تابآوری ملت، رخ داد و برانداخته شد؛ ترامپ و تفکر انسانستیز وی بود و ایران، دوباره، ققنوسوار از زیر خاکستر برخاسته است.
این نبود مگر در اثر تدابیر هوشمندانه رهبری، زحمات شبانهروزی دولت و مقاومت ملت ایران. هرکدام از این مولفهها در کنار هم موجب پیروزی شده است. هیچ رهبری بدون پشتوانه ملت و هیچ ملتی بدون کارآمدی دولت و هیچ دولتی بیاذن و یاری ملتش، فتح نمیکند و فاتح نمیشود.
قلدری ترامپ را بسیاری از کشورها، با سکوتی مرعوبانه یا طوعی حقیرانه از سر گذراندند. پاسخ ایران اما دندانشکن و از سر عزت بود و ذلت را برنتابید.
پا پس کشیدن در مقابل سگ هار، دادن جسارت بیشتر به آن بود که ایران با تدبیر، مبارزه خستگیناپذیر و کار دیپلماتیک شبانهروزی و ظریف توانست این حیوان سرکش را مهار کند و صبر استراتژیک نظام یکی از رهنمودهای رهبری در این همآوردی نابرابر بود.
البته کاستن از تعهدات برجامی و شروع غنیسازی مجدد در مقابل نقض عهد آمریکا، سیاست جسورانهای بود که ایران بهخرج داد و در مقابل زیادهخواهی غرب که تنها به لمیدن ایران در سایه درخت برجام، بدون استفاده از میوههای آن، راضی شده بودند، انجام داد.
دیروز در جشن پیروزی دوچندان انقلاب (جشن چهلودومین سالگشت پیروزی انقلاب و جشن پیروزی ملت بر ترامپ)، شاهد رژه موتورسوارانی هتاک با نمادی از طیف انقلابی خاص بودیم.
موتورسوارانی که توهین به شخص دوم مملکت را (با چهرههایی موجه و گشاده)، بیواهمه، انجام دادند و از عواقب کار خود نیز هراسی نداشتند. گویی روز استقلال میهن، روز آزادی هتاکی و تسویهحسابهای سیاسی جریان حامی آنان بود. آژانس معاملات سیاسیشان، روز خاصی را برای تحولات نامربوط، برگزیده بود.
یاد صحنهای از فیلم “آژانس شیشهای” افتادم. در مخمصه خودخواستهای که حاج کاظم، از سر استیصال برای خود و عباسش، درست کرده بود؛ موتورسورانی برای غوغاسالاری و تسویهحساب ملک خودخوانده، هجوم میآوردند.
حاج کاظم اما دست رد بر سینه این نامحرمان میزند و دود و گرد و خاک موتور هم آنان را دلیل گم شدن “عباسها” در غبار غفلت جامعه، بیان میکند.
عدهای که با نشستن بر موتور و ترک موتور، از روی نعش عباسها عبور میکنند تا به خیال خود، انقلابی دیگر انجام داده باشند؛ غافل از اینکه یک بار انقلاب و جنگ، کافی است و حالا نوبت اصلاح کژیها و راست کردن ناراستیهاست. نه وقت توهین به یکدیگر در برههای که دنیا نظارهگر و منتظر افتادن و کمر خم کردن ماست.
ما حقانیت خویش در مذاکرات با آژانس بینالمللی اتمی و کشورهای مدعی غربی را به اثبات رساندیم و حالا نیز به استناد به همان بندهای برجام، اقدام به غنیسازی کردهایم و عزتمنذانه و مقتدر در مقابل زیادهخواهی غربیان، ایستادهایم.
جنگی اگر باشد، تسویهحسابی اگر خواستاریم و فریادی و غیضی اگر در وجودمان میبینیم؛ باید بر سر دشمن، بزنیم.
هتاکی به رئیسجمهور، نشان از شجاعت نیست. گویای نزول جایگاه و پایگاه اجتماعی است.