✍?فرهاد قنبری
برخی شعارهای کلیشه رایج در بین سیاسیون و مقامات کشور، مانند «دشمنان قسم خورده ایران و انقلاب» و یا سخنانی که گاهی ازسوی مقامات کشور بیان می شود، مانند «فلان کشور نامردی کرد و علیه ما رای داد» و یا «فلان کشور اصل جوانمردی را رعایت نکرد و قرار بود پول ما را بدهد یا فلان کالا را بفروشد و بعد زیر قولش زد» و.. که میان حامیانشان هم به شدت رواج دارد، بیشتر از آنکه از منطق خاصی برخوردار باشد، نشانگر عدم شناخت صحیح قواعد حاکم بر روابط بین الملل از سوی برخی از مسئولین و فعالین سیاسی کشور است.
واقعیت حاکم بر روابط بین الملل نه بر اساس ایده آلیسیم و اخلاق گرایی و اصل جوانمردی است و نه شبیه روابط عاطفی و احساسی میان زن و مرد است که روزی یکی به دیگری خیانت کند و یا یکی برای همیشه دشمن قسم خورده دیگری شده و یا رفیق فابریک او برای همیشه تاریخ باشد.
روابط بین الملل کاملا آنارشیستی و بر پایه منافع کشورها استوار است و منافع آنهاست که ایجاب می کند، روزی با کشوری دست اتحاد و دوستی بدهند و چند سال بعد با همین کشور دشمن قسم خورده باشند. (منافع آمریکا ایجاب میکرد که روزی با صدام دست اتحاد و دوستی بدهد و روز دیگر به کشور عراق حمله کرده و او را محاکمه و اعدام نماید.)
بر اساس قاعده «منفعت ملی» است که کشورهای مختلف و قدرتهای جهانی به ایران و خاورمیانه می نگرند. منافع مقطعی برخی از این کشورها گاهی ایجاب می کند که به ایران نزدیک باشند و گاهی هم ایجاب می کند که در راستای فشار بیشتر و تحریم ایران قدم بردارند. عمده بازیگران تاثیرگذار بین المللی نه دشمن قسم خورده و نه دوست قسم خورده می شناسند و صرفا بر اساس سیاست خارجه کاملا پراگماتیک منافع ملی خود را دنبال می کنند.
دشمن قسم خورده و دوست قسم خورده در روابط بین الملل زمانی معنا می یابد که کشوری اولویت سیاست خارجه اش منافع ملیش نباشد و مهره های بازی خود را صرفا بر اساس دشمنی با بعضی کشورها و دوستی با برخی کشورها چیده و در این راه هر هزینه ای را به جان بخرد.
پ.ن: مسئله مهمی که آقای روحانی و تیم سیاست خارجی به آن کم توجهی کردند، هم همین واقعیت حاکم بر روابط بین الملل بود. آقای روحانی، جهانگیری و ظریف یک نگاه اخلاقی، حقوقی و قانونمدار به حوزه روابط بین الملل داشتند و واقعیت آنارشیک و منفعت محور حاکم بر این عرصه را نادیده می گرفتند. آنها رفتارهای آمریکا، اتحادیه اروپا، چین، هند و… را بر اساس نگاه اخلاقی و ارزشگذارانه می سنجیدند.
تیم سیاست خارجه آقای روحانی هنوز باور ندارند که عرصه بین الملل به مانند جنگل از قانون زور پیروی می کند و در این میان آنکه زورش بیشتر است قلمرو حکمرانی بیشتری در اختیار دارد و او است که حق و ناحق و قلمرو نفوذ تمام بازیگران را مرز بندی می کند.