✍️ حبیب رمضانخانی
در روزهای منتهی به تابستانی قرار داریم که به اذعان کارشناسان و شواهد امر، گرمترین تابستان ایران خواهد بود. کاهش چهل درصدی بارندگی و گرمای زودرس از اردیبهشت ماه خود خبر از شرایط سخت تابستان پیش روست. اما این فقط گوشه ای از مصیبت وارده بر محیط زیست ماست که آمارها گویای شرایط فوق بحرانی برای آن می باشد. فقط کافی است توجه کنیم در چهار دهه گذشته بیش از هشتاد درصد آب های زیر زمینی ما ته کشیده و نهایت کشور به دلیل هدر رفت آب، رسما از کشوری نیمه خشک در حال تبدیل شدن به کشوری خشک در تراز عربستان و لیبی می باشد.
با این مقدمه، همچنان محیط زیست و توجه به آن در حد شعار باقی مانده و حتی این سازمان بعد از اینهمه بحران و کمبود بودجه هنوز به یک وزارتخانه که بودجه و توجه بیشتری را مطالبه کند، تبدیل نشده است. سازمانی که برای سال ۱۴۰۰ بودجه آن فقط ۱۲۰۰میلیارد تومان می باشد که همزمان با این بودجه باید حقوق محیط بانان را تقبل، از انقراض گونه های جانوری و گیاهی جلوگیری، از خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها ممانعت، از کشور در مقابل خیزش گرد و خاک مراقبت، هوای ناسالم شهرها را پاک، از تخریب و فرسایش خاک جلوگیری، از جنگل زدایی و نابودی پوشش گیاهی با کاشت جنگل و تقویت رستنی ها جلوگیری، از آلودگی منابع آب و خاک ممانعت به عمل آورده و همزمان مردم و جامعه را از طریق آموزش و تبلیغات به حفظ آن کوشا و از تبعات تخریب آن مطلع کند!
حال با این اوصاف از شرایط بحرانی محیط زیست کشور، آنچه در این روزها از دغدغه نامزدهای ریاست جمهوری تا شورای شهر و روستا بگیریم، آنچه مثل همیشه مظلوم و در حاشیه واقع شده، مسأله محیط زیست کشور هست. با اینکه دورادور مجبور به اطلاع از محتوای نازل مناطرات نامزدهای پست ریاست جمهوری شدیم، آنچه کوچکترین دغدغه ای از توجه و نگرانی خلق نکرد، همین مسأله مهم بود.
این عدم توجه و پرداخت به این مسأله مهم، ناشی از دو عامل و مانع بزرگ است:
۱. سال ها به دلیل سیستم آموزشی غلط که محتوای آن با خواست و نیازهای جامعه فرسنگ ها فاصله دارد، کمتر آموزش و دغدغه ای برای فرزندان و دانش آموختگان کشور در این زمینه ایجاد کرده ایم. وقتی مردم از امری بی اطلاع و از عواقب تخریب و نابودی آن شناختی ندارند، مسلما نسبت به آن حساس نبوده و بی تفاوت خواهند بود.
دومین عامل که مرتبط با عامل اول هست، چون حساسیتی روی آن نیست، در نتیجه برای رای آوری و برجسته شدن نیز نبایستی بر آن مانور داد و بایستی زمان و تبلیغات را صرف مسائلی چون معاش، قومیت، ایدئولوژی و اهدافی گذاشت که قابلیت تهییج توده ها و گروه ها را دارد.
در اینکه زیست و وجود حیات ما بسته به محیط زیست و منابع آب و خاک ماست، بر کسی پوشیده نیست. اینکه امروز این بخش مهمترین و بزرگترین تهدید پیش روی کشور هست، بسیاری از کارشناسان و دلسوزان کشور آن را فریاد می زنند. ولی تا زمانی که مسأله ای از طریق آگاهی بخشی مردم و توجه ویژه مسئولین امر تبدیل به دغدغه نشود انتظار گشایش و حل مسأله را نمی توان داشت.
پس آقایانی که تعهد به مردم و کشور شما را مجبور به بودن در صحنه و تکلیف سنگین بر گردن شما نهاده! خواهش می کنیم اگر دغدغه واقعی مردم ایران و فردای آن دارید، این دغدغه را که برخلاف مردم بر آن واقف هستید در مرکز توجهات خود قرار داده و به جای اختصاص اینهمه بودجه برای سازمان های عریض و طویل فرهنگی و نهادهای مقتدر حاکمیتی که در عمل فایده ای ندارند، به محیط زیست و نهادهای مردمی فعال در این زمینه واگذار کنید. باشد که در ذهن مردم خادم واقعی باور شوید و در آینده موجبات ماندگاری نام و نشان از خود باشید.