✍️مجتبی نجفی
بزرگترین خبط اصلاح طلبان حمایت از جهانگیری است. این دوره انتخابات کمتر میدان بازی اصلاح طلبان است. این واقعیتی است که پذیرشش برای نیروهایی که به انتخابات به عنوان منسک نگاه میکنند سخت است.
اما چرا جهانگیری خبط بزرگ است؟ اول اینکه او نماینده وضع موجود است. در افکار عمومی بین او و روحانی تفکیکی قائل نمی شوند و اصولا خیلی ها حوصله ندارند کنکاش کنند فرق جهانگیری با واعظی رییس دفتر روحانی در چیست. دوم اینکه جهانگیری چهار سال سکوت کرده در حالی که هم تورم کمر مردم را شکست هم حاکمیت جان معترضان آبان را گرفت. جهانگیری به اذعان خودش توانایی تغییر یک منشی را هم نداشته . این تصویر ناتوانی، در ذهن مردم امتیاز نیست عیب است. مردم حق دارند بپرسند او که در استیفای جایگاهش در دولت روحانی ناتوان بوده چگونه می خواهد از حق مردم در برابر سیستم استبدادی حاکم دفاع کند؟
جهانگیری از متهمان فساد ارز چهارهزار و دویست تومانی است. مدافعان او میگویند او تنها سخنگوی تصمیم سران نظام بوده. دفاعی غیرمنطقی. بر فرض که او مخالف بوده ( هیچ سندی در این باره نیست) چرا اسامی دریافت کنندگان این ارز فسادزا را اعلام نمی کند؟ کدام نورچشمی ها از جیب ملت برای ملت کالا وارد کرده اند در حالی که تورم روز به روز افزایش یافته؟ راستی آزمایی صداقت جهانگیری در اعلام صریح و با جزئیات دریافت کنندگان ارز است.
حاکمیت انتخابات اخیر را با دو گانه سازی رئیسی -لاریجانی مهندسی میکند. احتمال رد جهانگیری توسط شورای نگهبان هم هست مگر اینکه از شکست مفتضحانه اش مطمئن شوند. جهانگیری شانسی برای پیروزی ندارد. کسانی که گمان می کنند خرداد چهارصد همان خرداد نود و دو و نودو شش است در شناخت فضای سیاسی دچار خطا شده اند. گوش ملت به حرفها و بهانه های تکراری بسته شده.
توجیه انفعال جهانگیری غیر اخلاقی است. چهار سال پیش او با مردم پیمان بست و نقضش کرد. اصللاح طلبان گویی متوجه نیستند سرمایه اجتماعی شان در طول این چهار سال شدید کاهش یافته. دوست دارند خانه ای بسازند اما موجودی شان خرج شده. اصرار بر این اشتباه جز استمرار سقوط معنا ندارد.
انتخابات فقط فرصت شرکت در رقابت نیست زمانی برای ارزیابی سرمایه اجتماعی هم هست.گاهی ایجاب میکند نیروی سیاسی باهوش سکوت کند. بخصوص وقتی متناسب با ادعاهایت زور نداری.
اینکه جریان سیاسی با تابلوی دولت مستقر می خواهد عرض اندام کند نشان می دهد هنوز بعد از چهل سال از انتخابات ها درس نگرفته. معمولا منتقدان دولت مستقر پیروز انتخابات بوده اند. در دوم خرداد در افکار عمومی ناطق نوری تداوم دولت هاشمی بود و شکست سختی خورد. در سال هشتاد و چهار حمدی نژاد در رقابت با هاشمی نماینده ضد سیستم بود و در سال نود و دو نقش منتقد وضع موجود را روحانی بر عهده داشت. حالا پس از این همه تجربه اصلاح طلبان با تابلوی دولت مستقر آن هم در مقام معاون پیش می آیند. گمان میکنند با چند مناظره و سخنرانی مردم بین روحانی و جهانگیری تفکیک قائل می شوند، باوری ساده دلانه به دور از پیچیدگی های سیاسی.
البته این نقدها برای نگرشی موثر است که انتخابات را صرفا در رقابت برای رای تفسیر نکند و به بحث سرمایه اجتماعی، موجودی مناسب برای خرید کالا ( توازن شعار و زور اجتماعی ) توجه داشته باشند و الا موقعی که پیروز میشوند هلهله سر می دهند و وقتی میبازند میگویند فداکارانه رفتیم و مردانه باختیم. یعنی در هر صورت اشتباهی ندارند….