نگام ، سیاسی _ اگر بودی بیست وهفتمین سالروز تولدت را جشن میگرفتیم ولی الان تو در همان نوزده سالگی مانده ای و هفت سال بعد از کشته شدنت به دست اهریمنان تازه قدم به جهان هستی گذاشتی که ارزشش بیشتر از نوزده سال عمر قبلیات است. کاش حاکمیت افراطی اقتدارگرا به این رفتار ناعادلانه و غیرمسالمت آمیز دست نمیزد و به شما جوانان به عنوان سرمایههای کشور نگاه میکرد .
به گزارش کلمه پروین فهیمی، مادر شهید سبز سهراب اعرابی در دلنوشتهای برای سالروز میلاد فرزند شهیدش بار دیگر بر مطالبه رفع حصر خانم زهرا رهنورد و آقایان مهندس موسوی و مهدی کروبی و آزادی زندانیان سیاسی تاکید کرد و خطاب به سهراب نوشت: «من نیز همین راه تو را که به آن معتقدم ادامه داده ام و آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر خانم زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی را به عنوان مطالبه ملی مورد تاکید و اصرار قرار داده و برای رسیدن به آن از هیچ تلاشی دریغ نمی کنم.»
خانم فهیمی در بخشی از این نامه می نویسد:
«اگر بودی بیست وهفتمین سالروز تولدت را جشن میگرفتیم ولی الان تو در همان نوزده سالگی ماندهای و هفت سال بعد از کشتهشدنت به دست اهریمنان تازه قدم به جهان هستی گذاشتی که ارزشش بیشتر از نوزده سال عمر قبلیات است.»
سهراب اعرابی در راهپیمایی دوشنبه ۲۵ خرداد ۸۸ از مادرش جدا شد و شب به خانه بازنگشت. پروین فهیمی هر روز صبح برای یافتن نشانهای از پسرش به دادگاه انقلاب میرفت و هر بعد از ظهر عکس سهراب را جلوی در زندان اوین میبرد و این عکس سهراب بود که در میان همهی آزاد شدهها دست به دست میشد تا نشانی از او پیدا شود. سهراب هرگز به خانه بازنگشت اما عکس او حالا در خانه ها و خاطرههای بسیاری از ایرانیان نقش بسته است.
مادر سهراب می نویسد: «کاش حاکمیت افراطی اقتدارگرا به این رفتار ناعادلانه و غیرمسالمت آمیز دست نمیزد و به شما جوانان به عنوان سرمایههای کشور نگاه می کرد و این دلنوشته را با این جمله به پایان میبرد که “از غم فراقت دلتنگم و دوست دارم برای لحظه ای تو را ببینم و تو نازنین را ببویمت و فراوان ببوسمت و در آغوشم محکم بفشارمت.»
متن کامل این نامه که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
به نام خدا
سهرابم پسرم برایت نامه مینویسم که یادآوری کنم فراموش نشدهای بدانی که تا زندهام نخواهم گذاشت فراموش بشوی جوان رعنای من هفت سال است که تو دوباره متولد شدهای اگر بودی بیستوهفتمین سالروز تولدت را جشن میگرفتیم ولی الان تو در همان نوزده سالگی ماندهای و هفت سال بعد از کشته شدنت به دست اهریمنان تازه قدم به جهان هستی گذاشتی که ارزشش بیشتر از نوزده سال عمر قبلیات میباشد. تو و جوانان هموطنی که بدست دژخیمان کشته شدید همیشه زنده و جاویدان خواهید بود.
سهرابم برایت نامه مینویسم که مبادا فکر کنی فراموش شدهای ، هرگز این گونه نخواهد بود. هربار که برای تو مینویسم آه تمام وجودم را در نبودنت در بر میگیرد اما خوشحالم که انتخابت براستی نیکو بود. راهت برای همه ایرانیان آزادیخواه پرافتخار است و چه شیرین است مرگ در راه بزرگی چون آزادگی و انسانیت هر چند دوری از تو آزارم میدهد و نیست لحظهای که تو را از یاد ببرم. تو برایم مانند قطرههای بارانی که بر کویر وجودم میبارید و مرا لحظهای تنها نمیگذاشت. عشق و مهر فرزندی مانند تو هیچگاه تکرار نخواهد شد. البته از داشتن فرزندان دیگرم که همگی جوانان وطنم هستند خوشنودم اما هر گل رنگ و بوی خاص خودش را دارد. کاش حاکمیت افراطی اقتدارگرا به این رفتار ناعادلانه و غیرمسالمت آمیز دست نمیزد و به شما جوانان به عنوان سرمایه های کشور نگاه می کرد.
برایت نامه می نویسم که بدانی دلم پر از غم ها و غصه هاست. این روزها غم نبودنت ببیشتر آزارم میدهد. وجودت سراسر از عشق و زندگی بود ولی گلهایی همچون تو را پرپر کردند تا تحمیل کنند راه و روش غیرمصلحانه خویش را. اگر باور ندارند مردم را، اگر باور ندارند خواستههای مردمی را و دست به ظلم و زور می زنند اینها نشان از ضعف و نفرت و دشمنی با مردم است. میدانم که تو و همه جوانان که رفتید همانا دوستدار وطن و کشورتان بودید هر چند به رفتارهای غیرعادلانه معترض بودید اما هیچگاه در وجودتان کینه و دشمنی جای نداشت بلکه برای برقراری عدالت و انسانیت و حق انتخابتان معترض شدید. شما عزیزان بدنبال آرامش و حفظ ارزشهای انسانی بودید که دروغ و نیرنگ و ریا و فریب جای راست کرداری و نیک رفتاری را نگیرد. شعار تو همیشه بر سه اصل سلامتی، صلح و دوستی و آزادی برای همه بود. چه ناتوان بودند آنهایی که این سه اصل را باور نکردند و بر طبل خشونت کوبیدند تا چه زمانی این کوبیدنها ادامه خواهد داشت؟ نمیدانم آیا تا زمانی که هیچ مصلحی دیگر زنده نباشد که این جزء محالات است تا مردم دانا و فهیم همچون هموطنان کشورمان هستند و برای برقراری صلح تلاش می کنند آنان به مقاصدشان نخواهند رسید. ای کاش باور کنند که این ملک متعلق به همه ایرانیانی است که برای زندگی و عشق و محبت ارزش قایل میشوند و همچنان دست یاری به سوی همه دراز می کنند “ایران برای همه ایرانیان است.” هر چند اگر ما را نپذیرند خاک ایران متعلق به تمامی ایرانیان است. چه موافق چه منتقد چه مخالف؛ نمیتوانند وجود هیچکس را انکار کنند. اعتقاد تو غیر از اصلاح طلبی، عدالت و صلح و آزادی نبود؛ این را همه کسانی که تو را میشناسند و دست نوشته های نوجوانیت را خواندهاند میتوانند شهادت دهند. من نیز همین راه تو را که به آن معتقدم ادامه داده ام و آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر خانم زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی را به عنوان مطالبه ملی مورد تاکید و اصرار قرار داده و برای رسیدن به آن از هیچ تلاشی دریغ نمیکنم.
برایت سهرابم باز هم مینویسم از غم فراقت دلتنگم و دوست دارم برای لحظه ای تو را ببینم و تو نازنین را ببویمت و فراوان ببوسمت و در آغوشم محکم بفشارمت.
مادرت پروین
۴ اسفند ۹۵