پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ احمد حیدری
امام خمینی(قدس سره) قبل از انقلاب در تبیین حکومت موعود بارها در مصاحبه ها و سخنان خود بر «جمهوری و دموکراسی بودن» آن تاکید داشت. همان زمان جماعتی از عالمان بودند که جمهوریت و دموکراسی را سوغات غرب، شرک و منافی با اسلام میدیدند و متأسفانه تا آخر عمرشان براین نظر باقی بودند و سخنان امام در این باب را صوری، زینتی و از سر ناچاری میشمردند!. و حالا بعد از گذشت بیش از چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی، دوباره آقای سید احمد خاتمی از فقهای شورای نگهبان باز هم بر «شرکآمیز بودن دموکراسی» تأکید کرده و میگوید: «مردم را نباید جای خدا نشاند. ما معتقدیم مردم باید در جای خود باشند و قانون خدا را برترین بدانند. دموکراسی غربی مردم را جای خدا مینشاند که شرکآلود است»
بطلان شرکآمیز بودن جمهوریت و دخیل دانستن رأی مردم در مشروعیت در سخنان امام، رهبری و عالمان دین به طور گسترده مطرح شده که در دسترس همگان است اما برای این که ببینیم نظر آقای خاتمی شورای نگهبان با نظر بنیانگذار نظام همراهی ندارد؛ فرازهایی از سخنان امام در باره «اسلام و دموکراسی» را ارائه میکنیم:
ما دست از مبارزه برنمىداريم تا حكومت دموكراسى به معنى واقعى جايگزين ديكتاتوريها و خونريزيها شود.(صحیفه امام 3/ 379) اسلام بسيارى از قوانينش با نظرهاى خاصى انعطاف دارد و مىتواند همه انحاى دموكراسى را تضمين كند.(4/ 172) با قيام انقلابى ملت، شاه خواهد رفت و حكومت دموكراسى و جمهورى اسلامى برقرار مىشود.(4/244) ممكن است دموكراسى مطلوب ما با دموكراسيهايى كه در غرب هست مشابه باشد، اما آن دموكراسىاى كه ما مىخواهيم به وجود آوريم در غرب وجود ندارد. دموكراسى اسلام، كاملتر از دموكراسى غرب است.(4/ 314)
ببينيم كه آيا اين حكومت اسلام و اين رژيم اسلام يك رژيم دموكراسى بوده يا يك رژيم قلدرى و استبداد؟ شما اين قصههايى را كه تاريخ نقل كرده است، شبيه آن را در يكى از ممالك كه درجه اول از دموكراسى را دارد، بياوريد.(4/325) (با اشاره به حلالیت طلبی حاکم اسلام و پیامبر بر فراز منبر از عموم و قصاص طلبی یک نفر از ایشان) اين حق را كدام دموكراسى، كدام سلطان، كدام رئيس جمهور، كدام- عرض مىكنم- سلطان عادل و رئيس جمهور عادل و دموكراسى يك همچو كارى مىكند؟(4/327)
برنامه سياسى ما، ابتدا آزادى، دموكراسى حقيقى و استقلال به تمام معنى و قطع ايادى دولتهايى كه تصرفاتى در داخل مملكت كردهاند[است].(4/431) اگر شاه برود و حكومت اسلامى و جمهورى اسلامى جانشين اين رژيم شود، …ايران صورت دموكراسى حقيقى به خود مىگيرد.(4/501) آزادى و دموكراسى به تمام معنا در حكومت اسلامى است.(5/70) در اسلام، دموكراسى مندرج است و مردم آزادند.(5/468)
دموكراسى غير از اين است كه مردم خودشان سرنوشت خودشان [را] دست بگيرند؟ كجاى دنيا اين قدر دموكراسى هست كه براى قانون اساسى، دو دفعه مردم رأى بدهند. كجاى دنيا شما داريد كه براى يك قانون دو دفعه رأى بدهند. يك دفعه رأى بدهند به اشخاص خبرگانى كه بيايند اين را ببينند و [بررسى] بكنند. يك دفعه ديگر هم، همهشان رأى بدهند به خود آن قانون.(13/22)
اینها نمونههایی از همراهی اسلام و دموکراسی در نگاه بنیانگذار نظام است. متأسفانه با توجه به دو انتخابات اقلّی مجلس و ریاست جمهوری اخیر که با شرکت اقلیت و در غیاب اکثریت مردم برگزار شده، زمزمههای منافات جمهوریت، انتخابات، دموکراسی، رأی مردم و انتخابات با اسلام دوباره به گوش میرسد تا غیاب خطرناک و مشروعیتزدای مردم در انتخابات توجیه شود لذا اقتضا دارد دلسوزان آگاه از ترکیب بدیع «جمهوریت و اسلامیت» که میراث گرانقدر امام و بنیانگذار نظام متناسب با عصر حاضر است، جانانه پاسداری کنند و اجازه ندهند بعضی دوباره سودای تحمیل «امارت اسلامی» و «حکومت دینی بدون رأی و خواست مردم» را در سر بپرورانند!