✍️نصرت الله محمودزاده
قسمت دوم:
مرحله دوم مباهله طبق قرار در انتهای خیابان طبرسی انجام میشود.
مردم- آقای رئیسی، در مورد شرایط مردم فکر کردید؟ کمی هم به این ملت مارگزیده حق بدهید. همان وقت که شما با دیپلم وارد قضاوت شدید، مردم در برابر شعار « نان، مسکن، آزادی» حزب توده ایستادند.
رئیسی؛ ولی مشکل امروز مردم همین معیشت است.
مردم: مشکل از جایی شروع شد که اغلب سرمایه کشور به جای امور زیربنایی، هزینه امور جاری و همین کاخهای مقدس و تأمین موشک«میدان» ها میشد. آنقدر از زندگی مردم غافل شدید که به شعار یارانه و مسکن مهر ( عین شعار نان و مسکن سوسیالیسم ) مردم را پای صندوق کشانید که یک رئیس جمهور رمال و چربزبان از صندوق بیرون آمد.
بیایید به صورت سرزده، بدون پوشش رسانه ملی، به اطراف مشهد برویم. طبرسی۳-نوده، اسماعیلآباد، قلعهخیابان سیسآباد؛ جایی پر از مردههای متحرک که شبها جولانگاه موادفروشها و هزار مهاجرین معتاد جنوب شرق کشور است. فاصله اینجا تا گنبد طلایی، محل استقرار پدر خانم شما کمتر از ۲۰ کیلومتر است.
آیا امام و رهبری سراغ دارید که در زمان حیات خود در چنین کاخهایی زندگی کرده باشند؟
به خانه گلی امام خمینی در قم و جماران فخر بورزیم یا حرم اشرافی ایشان؟
با شما هستیم رئیسی؛ کلیددار خانوادگی آستان قدس. حال متوجه فاصله معیار ما با شورای نگهبان شدید؟ شما خدای واقعی را از ما گرفتید.
میشنوی؟ این صدای طبل و هل امام رضاست، یا فریاد فقر ملتی که به آنها وعده معیشت میدهی؟ یارانهبگیرهایی که از زابل و بلوچستان و تایبات و روستاها به این کمربند فقر مشهد پناهنده شدند؟ درست شبیه گورخوابهای اطراف تهران و دیگر کلانشهرها.
معیشت؛ چه مار خوش خط و خالی که پس از مدتی سرنوشت دیگر رئیسجمهورها در انتظار شماست. آیا در این مناطق فقر و فلاکت درکی از۵۰ میلیون یارانه بگیر در کشور ۸۰ میلیونی دارید؟
رئیسی: از کجا بارمان کج شد؟
مردم: از آنجا که نقشه جدایی جمهوریت از اسلام را کشیدید و شور جای شعور را گرفت.
فریاد زدیم بیداری، اما نه در گهواره خرافات که مردم را با لالایی جهل، در سراب بخوابانند تا همه چیزمان را به تاراج ببرند.
رئیسی: ولی در جلسات اتاق فکر قرار بود مردم مطیع باشند، نه مدیر.
مردم- مشکل همینجاست. خام شدیم آقای رئیسی؛ خام. وگرنه این هشدار امام را آویزه گوشمان میکردیم« آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم پلیدتر» چه حماقتی. یعنی همان کاری که شوروی در جنگ اعراب و اسرائیل با طفلک جمال عبدالناصر کرد. یقین داریم حاجقاسم با موشک غرب، اما گرای شرق مورد هدف قرار گرفت.
بدبختی ما این است که تاریخ را وارونه میخوانیم. به جای درک مشروطه خواهان راه افتادیم دنبال مشروعه خواهان که دفاع از وطن را کفر میدانند.
دیگر به سراغ تفنگ میرزاکوچک خان و رئیس علیدلواری نخواهیم رفت که در شمال و جنوب سرمان را گرم کنند، اما تهران بشود حیات خلوت جاسوسان و ستارخان را به تهران نرسیده، خلع سلاح کنند
این جمعبندی ما برای آزادسازی خرمشهر ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ است. میبینی که، بیهیچ کلاش روسی و موشک آمریکایی آمدهایم. اما یک دست منشور کوروش و در دست دیگر عدل و تدبیر مولا علی.
اگر مرد این «میدان» هستی، بسمالله.
و اگر این پست را سرپل میپنداری، دور مردم را خط بکش.