مطهره کاویانی
«دولت تنهای تنهاست!» اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور این جمله را بیان کرده است. اما چرا او باید چنین سخن بگوید؟ البته او تنهایی را به دولت نسبت داده و نه تنها شخص رئیسجمهور اما برخی تمایل دارند که القا کنند رئیس جمهور تنهاست! باید پیش از قضاوت به این پرسشها پاسخ داده شود که روحانی از سال ۹۲ تنها بود یا به تدریج تنها شد؟ چه کسانی اطراف روحانی را خالی کردند که امروز معاون اولش از تنهایی روحانی بگوید؟ تصمیمات رئیسجمهور تا چه اندازه در تنهایی او سهم داشته است؟
اما آقای روحانی قطعا تنها نیست.
اصلاحطلبان با تشویق و پیگیریهای خود توانستند برای روحانی رأی جمع کنند و هیچزمانی از رأی خود پشیمان نبودند. اگرچه اصلاحطلبان به برخی عملکردهای آقای روحانی نقد داشتند چون دولت آقای روحانی در ابتدای چهار سال ریاستش زمان خود را برای اجرای برجام قرار داد که این موضوع به نتیجه هم رسید.
اینکه آقای روحانی توانست پرونده هستهای ایران را در آن دوره به سرانجام برساند، نتیجهای بسیار مهم بوده و جای قدردانی از روحانی وجود دارد.
تنهایی روحانی موضوعی نیست که اکنون محل بحث باشد چنانکه در خرداد ۹۴ یعنی تنها دو سال پس از جلوس روحانی بر کرسی ریاست جمهوری، عدهای برای ایجاد اخلال در سخنرانی رئیس جمهور در مراسم سالگرد ارتحال آیت الله خمینی(ره) تلاش کردند و پس از آن بود که هشت «روحانیتنهانیست» در شبکههای مجازی فراگیر شد و مردم بر همراهی با حسن روحانی تاکید کردند. دوره اول ریاست جمهوری اگرچه با مشکلاتی همراه بود به پایان رسید و باز هم همین مردم که شعار روحانی تنها نیست سر میدادند نام او را بر برگههای رأی نوشتند تا او ۴سال دیگر رئیسجمهور باشد اما این بار گلایههایی درباره تصمیمات و رفتارهای روحانی شد که با انتظار اصلاح طلبان از او تفاوت داشت بهویژه در انتصاب معاونان رئیسجمهور که تنها اسحاق جهانگیری از افراد مشهور جریان اصلاحات بود و بس!
ایشان بعد از انتخابات سال ۹۶ رسما در اتاق خود را بست و ارتباطشان با مردم و جریانهای سیاسی را محدود کردند. شروع ماجرا هم از آنجایی بود که فردی را برای ریاست دفتر خود انتخاب کردند که بر ضد جریانهای حامی ایشان در انتخابات هستند. حتی در جریان انتخابات هم آقای واعظی در ستاد انتخابات به دلیل اینکه اصلاحطلبان در آنها فعالیت میکردند، حضور نداشتند. در کنار این تصمیم، آقای روحانی رابطه خود با معاون اولشان را هم کمتر کردند و اختیارات آقای جهانگیری را کاهش دادند. آقای روحانی به حدی این روزها نسبت به افکار عمومی و جامعه بی تفاوت هستند که حتی سخنگویی برای دولت انتخاب نکردهاند و با وجود اهمیت این جایگاه و اینکه پل ارتباطی میان دولت و رسانهها و افکار عمومی هستند، اما چندین ماه است که هیچ خبری از سخنگوی جدید نیست.
متاسفانه هیچ اثری از آن روحانی دوران انتخابات دیده نمیشود و کاملا تمام مواضع و شعارها و وعدههای انتخاباتی خود را فراموش کردهاند. ایشان حتی از رویکردی که در دولت یازدهم داشتند هم برگشتهاند و طی یک سال گذشته با یک روحانی جدید مواجه بودیم.
اما در کنار این انتقادات، اصلاحطلبان هیچگاه اجازه ندادند روحانی تنها بماند و بهتر آن است هزینههایی که این جریان سیاسی در مسیر دفاع از روحانی و دولت او پرداخت فراموش نشود
شاید اگر تا چند وقت پیش بسیاری از تحلیلگران علل وقوع شرایط امروز جامعه و ناکارآمدی دولت را در تحرکات دلواپسان و مخالفان دولت قلمداد میکردند بسیاری آنها را به حمایت کورکورانه از دولت و ندیدن ناکامیهای دولت متهم میکردند، اما اکنون با تحرکات آشکار و علنی دلواپسان دیگر آشکار شده که طرح سوال، عدم کفایت و استیضاح رئیسجمهور همه برنامهریزی شده و از پیش تعیین شده بوده و در راستای زمینگیر کردن دولت بوده است.
متأسفانه از ابتدای آغاز به کار دولت آقای روحانی شاهد انتقامگیریهای سیاسی بودیم. بخشی از این انتقامگیریها از ناحیه یک جریان سیاسی خاص و از مشهد پیگیری میشد، اما این جریان حالا در مجلس هم رهکار و انتقامگیری سیاسی خاص خود را پیگیری میکند
گرچه دولت نتواسته آنطور که باید انتظارات را بر آورده کند، وعدههای خود را محقق سازد و با برخی عملکردهای ناموفق شرایط اقتصادی و معیشتی نامناسبی را فراهم آورد، اما به اذعان بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران جدای از عملکرد دولت متغیرهای دیگری نیز در وقوع چنین شرایطی نقش داشتهاند که اگر تاثیر و تقصیر آنها بیش از دولت نباشد کمتر نیست. شاید اگر بازگشتی به روند تحولات در سال گذشته داشته باشیم، بهتر بتوانیم ریشه شرایط فعلی کشور را پیدا کنیم. جایی که دلواپسان پس از انتخاب مجدد حسن روحانی به ریاست جمهوری از همان زمان اتاق تخریب را بنا نهادند و با هر تصمیم ریز و درشت دولت بنای مخالفت و ناسازگاری گذاشتند.
لازم به توضیح نیست که در این راستا برخی موازی کاریها به خصوص در عرصه اقتصادی موجب شد تا دولت نتوانتد مدل مدنظر خویش را در جامعه پیاده کند. لذا این شرایط و عملکرد بعضا مورد انتقاد دولت دست به دست هم داد که در شش ماهه دوم سال گذشته دلواپسان با هدف تخریب و زمینگیر کردن دولت دست به اقداماتی بزنند که آغاز آن از مشهد و سپس به شهرهای دیگر رسید. پس از آن نیز رویکردهای یکجانبه گرایانه آنها مشکلات بسیاری برای دولت پیش آورد و از هیچ کوششی برای زمین خوردن دولت نیز دریغ نکردند.
از این جهت پس از کارشکنیهای بسیار در کار دولت؛ رئیسجمهور را به دلیل کارشکنیهایی که خود انجام داده بودند تا دولت را ناکارآمد جلوه دهند به سوال کشیدند و درصدد بودند با جمعآوری امضاهایی طرح استیضاح و عدم کفایت روحانی را نیز به جریان بیندازند، اما با درایت سایر نمایندگان به این نیت خود دست نیافتند. حال نیز که دولت درصدد است تا به هر نحوی راه حلی برای برون رفت از این شرایط بیابد این جماعت خلاف وحدت و همکاری سنگاندازی میکنند. لذا اگر بگوییم کسر قابل توجهی از علل و عوامل وقوع شرایط فعلی در جامعه ناشی از تحرکات و کارشکنی دلواپسان بوده سخنی به گزافه نگفتهایم
و در پایان باید فقط و فقط تاسف خورد به حال ملتی که هر هشت سال یک بار در صورت انتخاب یکی از احزاب اصلاحطلب و یا اصولگرا باید هزینه حماقت و بچه بازی و لجبازی بین این دو حزب را پرداخت کند که خب البته از حق نگذریم در این میان اصلاح طلبان به مراتب بی دردسر و کم هزینه تر بوده اند برای ملت ایران و در مقابل اصولگرایان از هیچ حماقتی برای عقده گشایی هایشان دریغ نکرده اند.