پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️اکبر دانش سرارودی
بد یا خوب هشت سال ریاست جمهوری آقای دکتر حسن روحانی نیز به تاریخ پیوست
فعلاً چرایی موضوع، محل بحث ما نیست که این قصه تحلیلِ خاص خود را دارد و اینک بماند.
اما دو خطای راهبردی آقای روحانی که سبب بروز مشکلات عمدهای شد و هم مردم را به شدت در فشار و عذاب قرار داد و هم خودش را برای همیشه نابود و منفور نمود؛
به هر حال ایشان همان کسی است که در انتخاباتِ به شدت دو قطبی شدهٔ سال ۹۶ با حدود ۲۴ میلیون رای مجدداً بر کرسی ریاستجمهوری نشست و علیرغم تمام دلخوری ها و ناراحتی ها، کثیری از مردم به حمایتش آمدند
لکن دو اشتباه راهبردی او، تمام توانایی ها و زحماتش را بر باد داد و تا اینجای کار ایشان را به منفورترین رئیس جمهور تاریخ جمهوری اسلامی بدل نمود!
اولین خطای راهبردی او، نقض پیمان و عدم وفاداری به وعده هایی بود که با مردم داشت.
یادش رفت که حقیقت قدرت در دستان جمع است و رضایت خدا نیز در تأمین رضایتمندی همین مردم کوچه و بازار است.
ایشان حرفهایی زده بود، امیدهایی ایجاد کرده بود و میثاق هایی بسته بود که یا اصلاً نباید به زبان می آمدند
یا اگر به زبان آمدند باید مَرد و مردانه پایشان میایستاد و حتی اگر لازم بود تا برای اجرایی کردن شان از جان و آبرویش نیز بگذرد همان میکرد که باید!
اما دومین خطای راهبردی ایشان که شاید بیش از خطای اولش، مردم را آزار داد
سکوت مرگبار ایشان در عدم بیان موانع و سنگ اندازیهایی بود که در انتقام از رأی ملت بنحو گستاخانه ای إعمال میشد و او نه تنها کلمه ای با مردم سخن نگفت که بعضاً با خنده های بیعاری و کنایه های نسنجیده اش، موحبات عصبانیت بیش از پیش مردم را فراهم میآورد.
مردم غالباً به خوبی میدانند ریشه مشکلات کشور به کجا برمیگردد و سنگ اندازی های این سال ها در کجا طراحی و به پشتوانه کدام منبع قدرت، اجرایی میگردد.
مع الاسف ایشان با بُریدن از مردم، سکوت تملق آمیز، مواضع ناصواب و چرخش به سمت همان کانون قدرت ناکام کننده ای که تا آخر نیز با تنفر با ایشان و دولتش برخورد کرد، هم موجب نفرت بیشتر مردم شد
هم موجب تجرّی بیشرمانه تر آزاردهندگان
و هم سببی جهت آوار کردن مشکلات یکی دو سال آینده بر گردن ایشان و دولت مظلومی شد که در بدترین شرایط ممکن، تحت سخت ترین ایذائات بیرحمانهٔ بداخلاق ترین و بی حیاترین افراطیونِ اصول ناشناسانی قرار گرفت که همچون زلفعلی نام گرفتگانِ کچل، اسمشان را اصولگرا نهاده اند.
روحانی رفت اما این دو خطای راهبردی او موجب لطماتی شد که مطلقاً قابل جبران نمی باشد و امید است درس و عبرت آیندگان شود هر چند بعید میدانم با استمرار لجاجت های این کانون مست قدرتی که هم کرمطلق است و هم کور، فردایی برای عبرت گیری صاحب منصبان این نظام باقی بماند.