عيسي سحرخيز
دست به دست شدن و باز نشر هزاران باره ي دو عكس
تاثربرانگيز طي بيست و چهار ساعت گذشته
باز اين نكته را اثبات كرد
كه مردم ايران با وجود تمام معضلات و مشكلات فراوان شخصي
كماكان دغدغه هاي عزيزان در حبس و حصر خود را دارند
و به آنان مي انديشند
و در خلوت خويش اشك حسرت فراوان مي ريزند.
يك عكس تصوير تكيده و بيمار ميرحسين موسوي
يكي از رهبران جنبش سبز است
و ديگري عكس آرش صادقی زندانی سیاسی
محبوس در زندان گوهردشت کرج، در بستر بيماري.
در مورد بيماري قلبي مير دل ملت ايران بسيار گفته اند
و ضرورت پايان يافتن حصر او و شيخ مهدي كروبي
پيش از آن كه حادثه اي ناگوار پيش آيد
و دود آن به چشم همه برود، اما كو گوش شنوا!
اما عكس تاسف برانگيزتر
به نوجواني تعلق دارد كه گزارش شده است
به احتمال زياد به سرطان استخوان مبتلا شده است.
گفته مي شود آرش صادقی در روز ۲۳ خرداد ٩٧
در پي احساس درد شدید در ناحیه ي بازو
به یکی از مراکز درمانی نظامی منتقل شده
و بعد از معاینه هاي تخصصي و تصويربرداري ” ام آر آی ” مشخص شده است
که به بیماری تومور استخوانی مبتلا شده
ضرورت دارد برای درمان اساسي به مراکز تخصصی منتقل شود.
پرونده حقوق بشر جمهوري اسلامي
نشان مي دهد كه موسوي و صادقي
اولين زندانيان دربندي نيستند
كه به دليل بيماري قلبي و ابتلا به سرطان
دچار عوارض سنگيني شده يا حتي جان بأخته اند.
بيم آن مي رود كه عدم رسيدگي مناسب
به وضعيت آرش صادقي
پيامدي چون محسن دكمه چي و عليرضا رجايي در برداشته باشد؛
يكي در زندان جان باخت و ديگري شهيد زنده اي شده است
كه تصاوير چهره ي او پس از عمل هاي مكرر
اما ديرهنگام، دل همه را مي لرزاند
به جز مسببان واقعي نقض حقوق بشر در ايران.
اميد است كه اين موارد تجربه اي آموزنده اي باشد
براي حكام جمهوري اسلامي
پيش از آن كه ملت
آه حسرت از دل برأورند و بگويند: باز هم كه دير شد!
نگام ، ناگفته های ایران ما