✍️حميد كارگر
فردی در قامت قانونگذار، به دنبال سرپيچي از قانون است و به ستيز با مجری قانون ميپردازد. درباره اين ماجرای تلخ و رويارويی علياصغر عنابستانی و سرباز راهور بسيار گفته و نوشته شد اما برآنم تا بر اين ماجرا از زاويهای ديگر انگشت بنهم.
با وقوع اين ماجرا تا دو روزی هيچ خبر و واكنشی در ميان نيست تا آنكه ويديويی از اين رويارويی به همراه واكنشهای شاهدان و اطرافيان راهی فضای مجازی ميشود. حالا به طرفهالعينی ساكنان دهكده جهانی آگاه ميشوند و به واكنش برميخيزند.
اغراق نيست اگر بگوييم اين موج و اين حجم از واكنشها زاييده يك كليک و انتشار در فضای مجازی است. ای نفرين بر اين فضای مجازی كه بالانشينان را در معرض ديد رعايا قرار داده است!
پيشترها و در روزگاری كه پيشينيان ما هنوز به كهكشان گوتنبرگ و ماركنی راه نيافته بودند، حتی اگر بسيار عمر ميكردند، در نبود رسانههای امروزی موفق به ديدار چهره سلطان نميشدند.
انبوهی از مردم در تمام دوره زيست خود يک بار هم شاه و زعيم قوم و ملک را زيارت نميكردند. حتی آنان كه در مركز حكومت بودند، شايد جز در آيينی ويژه مانند «بار عام» يا در عبور حكومتيان –آن هم با دورباش و كورباش- چشمشان به جمال زمامداران و واليان روشن نميشد. در چنان شرايطی آشكار است كه از اندرونی حكومت نيز بی خبر ميماندند.
ميزان آگاهی و اطلاع رعايا از حاكمان را ديدپذيری(Observability) ميخوانند كه در گذشته بسيار اندک بود و امروز بسيار گسترده. در سدههای گذشته اين ديدپذيری به قدری اندک و ناچيز بود كه هر آنچه در دربار و اندرونی ها ميگذشت از چشم مردم پنهان بود و بالانشينان بر پايه ميل و اراده خود، حدی از ارتباط را تعيين ميكردند و مقرر ميداشتند كه چگونه و تا چه اندازه در برابر رعايا ظاهر شوند.
در چنان فضايی، ايرانيان زيرک پديدهای را پی ريختند تا حتی برای چند روز بتوانند اين ديدپذيری را بالا ببرند و در نتيجه «مير نوروزی» رخ نمود. هر سال به هنگام نوروز، فرمانروا به ظاهر از حكومت كناره ميگرفت و چند روزی عرصه حكمرانی را به فردی عادی موسوم به ميرنوروزی ميسپرد.
در آن چند روز جدا از شادمانی، عقدهگشايی رعايا، بازی و شوخی و مسخرگی، ديدپذيری عرصه حكومت نيز فزونی می يافت. حالا اما گويی فضای مجازی پديده ميرنوروزی را به همه ايام سال تعميم داده و ديدپذيری بالانشينان را وسعت بخشيده است. حالا سيره و سلوک و احوال بالانشينان به كوتاهزمانی با همه پنهانكاريها به جای جای گيتی ميرسد و با فشردن دكمهای به آسانی از طريق امواج انتشار می يابد.
چه كشاكش رييسجمهور ايالات متحده با يک خبرنگار باشد، چه گردنكشی نماينده سراوان (محمد باسط درازهی) در گمرک، چه سرپناه ستاندن از زنی در گوشهای از كشور باشد، چه فخرفروشی فلان وزير و ژاژخايی فلان مقام و اين آخری هم قلدری در برابر سرباز راهور! هر چه هست، فضای مجازی موجب شده تا ديدپذيری بالانشينان وسعت يابد و هر روز بيش از گذشته آنان را از حصارهای اندرونی ها و پستوها به اتاقهايی شفاف و شيشهای روانه كند. پس بی علت نيست كه اين فضا را برنمی تابند و دشنامش ميدهند!
اف بر فضای مجازی كه چنين ديدپذيرشان كرده است!