✍️ اکبر دانش سرارودی
۱- از یکطرف «رجل سیاسی» را تعریف میکنیم و مثلاً خدمت در جایگاه های خاص مدیریتی را جزء ضوابط لازم آن می شماریم
در حالیکه اولاً فقط کسانی به آن مناصب راه می یابند که از فیلترهای خاص جناحی و سلیقه ای تان رد شوند
ثانیاً همزمان با نام نویسی حدود ۷۰ نفر از واجدینِ همان قوارهٔ دوخته شده توسط خودتان!
بدون این که وارد پروسه بررسی صلاحیتها شده باشید میگوئید حداکثر نفراتی که در «این دوره» رقابت خواهند کرد از ۶، ۷ نفر بیشتر نخواهند بود!
ظاهراً مثل «اصول قانون اساسی» که برخی «اصل» هستند
برخی «اصل ترند»!
و برخی خود اصلند»!
و «چون خورشید» که وقتی نمایان شود همهٔ ستارگان دیگر را بی فروغ نموده و از دور خارج می کند تا جایی که دیگر نه تنها اصل نیستند و دیده نمیشوند که مثل فصول مربوط به «حقوق ملت» باید گذاشت درب کوزه و آبش را خورد!
پس به جای این «همه توجیه» و صغرا کبرای اضافی، لطفاً بگوئید «احراز صلاحیت ما» تابع متغیّرهایی است که ثبت نام کننده ها تعیین میکنند و اینکه چه کسانی از نظر ما «رجل ترند» و میتوانند سایر «رجل»ها را حذف کنند بسته به این است که در نظر ما، چقدر برجسته و بما نزدیکترند!
زیرا معنای «رجل تر» در قاموس حاکمیت این است که؛ هرکه در این بزم مقرّبتر است «جام طلا» بیشترش میدهند.
۲- از یکطرف همه میدانیم که اگر صد تا رئیس جمهور و مجلس دیگر هم عوض شود به جهت تجمیع قدرت و اختیارات مطلقه، در دست یک نفری که به دروغ جایگاهش (ولایت فقیه) را به آسمان گره زده ایم و همه امور را بدست او سپرده ایم هیچ اتفاق مثبتی در صحنهٔ مدیریت جامعه نمیافتد و نهایتاً هر یک از این کارگزاران و مجریان بی اختیار، در حالی کرسیِ ریاستی که برای به دست آوردنش، با ولع خودکشی میکردند را ترک میکنند که به جرگه مغضوبین پیوسته و چون «عروس هزار داماد» آبرویی برای شان نمانده است!
لکن از همه عجیب تر اظهارنظرهای «اپوزیسیونی» برخی داوطلبانی است که گویی تازه از آسمان نازل شده اند و در افتضاحات این ۴۰ ساله هیچ نقشی نداشته اند!
مثلاً به این جمله ابراهیم رئیسی که از ۱۹،۱۸سالگی در قوه قضائیه مشغول بوده و در مناصب مهمی فعالیت داشته توجه فرمایید :« بانیان و شرکای وضع موجود نمیتوانند تغییر دهنده وضعیت فعلی باشند»
بنابراین میگوئیم آقای رئیسی جوری حرف میزنید که گویی خدا شما را به تازگی مبعوث فرموده تا اوضاع شرم آوری که دیگران به وجود آوردهاند را سامان دهید!
آیا جز این است که سابقه هر فرد، معرّف شخصیت اوست و سوایق شما نیز کاملاً گویاست؟
آیا اینکه شما بعنوان یکی از مؤثرترین شخصیتهای رکین قوه قضائیه ای که وظیفه ای جز پیشگیری از جُرم و برخورد با جرائم ندارد میخواهید از ریاست «قوه قضائیه» به ریاست «قوه مجریه» بروید تا با مفاسد موجود برخورد کنید مُضحک نیست؟
آیا وقت آن نرسیده که از مواضع اپوزیسیونی خارج شده و به این بازی کی بود کی بود من نبودم ها پایان دهید و هر یک مسئولیت خویش در ویرانی حاصل از ۴۰ سال دروغ را بپذیرید؟…