مرور زمان، تمایلات قدرت طلبانه و یأس از جذب آرا همیشه در کشور ما یکی از عوامل تغییر مواضع جریانات سیاسی بوده است. دامنه این تغییرات گاهی به اندازهای وسیع است که جای برخی جناحها در مواضع مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کاملا جابهجا میشود.
کسانی که حوادث سیاسی دهه 60 را به یاد میآورند میدانند که اگر بخواهند براساس دیدگاههای دهه 60 با اصطلاحات امروز جناحهای کشور را نامگذاری کنند اصلاح طلبان را جناح راست و اصول گرایان را جناح چپ کشور خواهند نامید درحالی که اغلب اصلاح طلبان در آن موقع جریان چپ و اصولگرایان جریان راست را تشکیل میدادند.
تجربه نشان داده است که همیشه انتخاباتها نقش اساسی در تغییر و دگردیسی جریانهای سیاسی ایفا کرده است و شکستهای سیاسی پی در پی به تغییر رویکرد یک جریان منجر شده است. رویگردانی مردم از آنها باعث شده است که برای رسیدن دوباره به قدرت به هر وسیلهای به فکر جذب آرای مردم باشند. اگر در برههای مسائل اقتصادی عامل رویگردانی و یا در برهه دیگر مسائل سیاسی عامل تغییر بودهاند، امروز از کنشهای سیاسی برخی اصولگرایان که بعدها اصولگرا شدهاند چنین استنباط میشود که آنها عامل شکست خود را رویکرد فرهنگی خود میدانند. این عده که عموما جناح تند و افراطی جریان اصولگرا را تشکیل میدهند و اغلب از اطرافیان و طرفداران سینه چاک احمدینژاد بودند به تبعیت از احمدینژاد و مشایی افتادهاند. همگان میدانند احمدینژاد و مشایی بعد از انتخابات 88 به سمت تغییر مواضع فرهنگی رفتند و از جذب هنرمندان گرفته تا طرح مکتب ایرانی و ترویج ملیگرایی خواستند آرای جریان رقیب را به سمت خود بکشانند.
امروز نیز برخی اصولگراها بدنبال استفاده ابزاری از افراد معلوم الحالی همچون تتلو و عکس یادگاری گرفتن با وی و طرح مطالبی همانند اینکه نبایستی حجاب در جامعه تحمیلی باشد به دنبال جذب آرا از سبد رأی رقیب افتادهاند تا بلکه نظر مردم را به سمت خود جلب کنند. بنابراین اگر در روزهای آینده شاهد مواضع تعجب آمیزتر دیگری از این حضرات بودیم نباید تعجب کنیم چرا که هدف خیلیها امروز فقط رسیدن به قدرت است و متأسفانه مواضع جریانات سیاسی کشور ما کوچه بازاری شده است و مانیفست آنها در کف خیابان تعیین میشود. جریانات سیاسی ما به جای اینکه با فرهیختگی و مواضع اصولی، پایدار و پیشرو باعث اعتلای کشور و جامعه شوند دنبالهرو جامعه شده و به سوی انحطاط میروند.
منبع : روزنامه 19 دی