دیدار پاپ از عراق در دنیای خبر و دنیای سیاست و مذهب، موضوع مهمیست ؛ مهمتر این است که دیدار پاپ با مقامات سیاسی عراق چنان اهمیتی ندارد که دیدار رهبر کاتولیکهای جهان با رهبر معنوی شیعیان آیت الله سیستانی دارای اهمیت خواهد بود.
این دیدار تاریخی موضوعی نیست که تاثیرگذاری تاریخی آن در مناسبات مذهب در جهان بشریت به راحتي قابل چشم پوشی باشد .
به نظر میرسد در طول تاریخ مسیحیت و اسلام و بویژه در تشیع این مهمترین دیدار دو شخصیت مذهبی است که تا کنون ملاقات داشتهاند.
پاپ بعنوان رهبر مذهبی مسیحیان کاتولیک جهان از نفوذ و تاثیر بسیار والایی در افکار و عقاید مردم مسیحی برخوردار است. در عینحال که او در سیاست نیز تاثیر بسزایی دارد اما به هیچ وجه سیاستمدار تلقی نمیشود.
به نظر میرسد پاپ، این ویژگی را در شخصیت آیت الله سیستانی نیز دریافث کرده و شاید همین همذات پنداری او بوده که باب ملاقات را گشوده است . همچنین شاید همین وجهه و مشی و مرام آیت الله سیستانی است که پاپ را نیز جذب کرده است.
در حقیقت، آیت الله سیستانی در سیاست از افق والاتری به سیاست پرداخته و در واقع امر، سیاست را به تاثیر پذیری از منظر خود واداشته، بدون آنکه سیاستمداری را پیشه کند.
او تا کنون بیشترین تاثیر بر روند سیاست کشور عراق را داشته است. نقشی که حتی پاپ نیز با تمام امکانات و نفوذ خود، از چنین وضعیتی در کشورهای مسیحی برخوردار نیست.
اهمیت در آن است که آیت الله سیستانی از افق والاتر به سیاست معطوف است، این نکته از چشم جهانیان دور نمانده و در مسیر تاریخ مذهب تشیع یک دستاورد بشری تلقی میگردد ؛ که برای زیست مسالمت آمیز ولی در عین حال اخلاقی بشریت نیز درسآموزی داشته است.
پاپ نیز این امر واقع را نمیتوانسته است نادیده بگیرد؛ در جهت گسترده شدن مذهب و دینداری با نقش انسان گرایانه و بشریتر در جهان کنونی، لاجرم پاپ به اهمیت نقش او (آیت الله سیستانی)پی برده و نظام فکری و منویات صلح جویانه این شخصیت شیعی را به درستی درک کرده است.
آیا تاریخ بیاد دارد یک شخصیت شیعی چنین تاثیر بین المللی در سیاست و در جهان مسیحیت، چنین پایگاه ، جایگاه و ارج و تاثیری پیدا کرده باشد؟! اگرچه از منظر آیت الله سیستانی این موضوع از جهت شخصی پر اهمیت نباشد!
====
“نمایندگان سنت؛ منادیان صلح”
✍️عباس موسایی
دیدار پاپ فرانسیس اعظم، رهبر کاتولیکهای جهان، با آیتالله سیستانی، زعیم حوزه علمیه نجف و مرجعتقلید بزرگ شیعه، در منزل آیتالله از نظر و منظرهای گوناگون واجد اهمیت است.
از قول آیتالله، جملهای با این مضمون “انتم جزء منا و نحن جزء منکم” (شما جزئی از ما و ما جزئی از شما هستیم)، در رسانهها منتشر شده که در زمانهای که با ارجاع به آموزههای سنتی، خشونت و تقابل تئوریزه میشود؛ ارزش و اهمیتی تاریخی دارد.
این گزاره از زبان مرجعتقلید بزرگ شیعیان، آنگاه ارزش و اهمیت بیشتری مییابد که با رویکردهای تکفیری و انسانستیز مقایسه شود.
▪️اول؛
روایتی افراطی از مدرنیسم، مدرنیته را در گسستی رادیکال از سنت بازنمایی میکند. منادیان این روایت از مدرنیته، روایتهایی اورجینال از سنت و مدرنیت ارائه میدهند، بیالتفات به تاریخ تحولات اندیشهگی، اجتماعی، تاریخی و… دوگانهسازی رادیکال دینی/سکولار را بر میسازند. در این روایت، مدرنیته سکولار در تقابلی آشکار با سنت دینی تعریف میشود.
روایتهای رادیکال بنیادگرایی سکولار و بنیادگرایی مذهبی، در بیالتفاتی به مولفههای صلحآمیز سنت، فضایی تنشآلود و خشن در عرصه سیاست در سطوح بینالمللی، منطقهای و ملی بهوجود آورده و مبنای کنش سیاسی خود را به ترتیب با ارجاع به مولفههای مدرنیسم و سنت، توجیه میکنند.
اگر سکولاریسم و لائیتیسم افراطی و بنیادگرا، مبنای کنش پرخاشگر و ستیزهجوی خود را مبانی و اصول اولیه مدرنیسم و
در گسستی رادیکال از سنت میجوید؛ بنیادگرایی افراطی مذهبی، مبنای کنش خود در مواجهه با مدرنیسم را با ارجاعی قشری و بیالتفات به مبانی و اصول استوار سنت و اقتضائات زمینه و زمانه، سامان و سازمان میدهد.
▪️دوم؛
اهمیت دیدار پاپ و آیتالله، بعنوان نمایندگان برجسته دو جریان بزرگ کاتولیک و شیعه، آنهم در موطن و منزل آیتالله، با ارجاع به فقراتی که در بالا آوردیم، نمایان میشود.
بالاخص آنگاه که کاتولیک که پاپ اعظم نماینده آن است، همچون شیعه که آیتالله نماد و نمود برجسته آن است و هر دو جریان تفکیک نهاد دین از نهاد سیاست را بعنوان وجوه برجسته خود تعریف می.کنند و صد البته در برهههای حساس نسبت به تنازعات و جدالهایی که اهل سیاست، بوجود میآورند، با ارجاع به مبانی انسانی سنت، انذار و هشدار میدهند؛ واجد اهمیتی زایدالوصف است.
این دیدار در وضعیتی که سیاستهای تقابلجویانه در دو سوی ماجرا و با ارجاعی تقلیلگرایانه به سنت، سازماندهی میشود؛ میتواند برای پیروان محمد(ص) و عیسی(ع) درسآموز صلح، گفتوگو، اخلاق و انسانیت باشد.
این سطح از گفتوگو، میتواند ادامه و مکمل منطق گفتوگوی تمدنهای جناب مستطاب سیدمحمد خاتمی در برابر برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون باشد. منطقی که در آغاز هزاره جدید به پیشنهاد نماینده ایران، مورد پذیرش نمایندگان کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد واقع شد.
این سطح از گفتوگو، شایسته ارج نهادن و قدر شناختن در سطوح مختلف، توسط اهالی سیاست در کشورهای مسیحی و مسلمان است.
غلبه بر افراطیگری در سطوح جهانی، منطقهای و ملی، نیازمند استمرار گفتوگو و جلوگیری از میدانداری افراطیون تنشآفرین سکولار و مذهبی است.
بالاخص، آنگاه که بنیادگرایی یهودی(صهیونیسم) حیات خلوت سیاست تنشزای خود را در تقویت منازعات مذهبی اسلام و مسیحیت پی میگیرد؛ تقویت مناسبات انسانی در سنتهای اسلامی و مسیحی، میتواند باطلالسحر نقشههای شوم، تنشزا و انسانستیزانه افراطیون باشد.
ارجاع نمایندگان سنت به مبانی الهیاتی سنت و دیانت، برای دفاع از صلح، اخلاق و انسانیت، حاکی از آن است که برخلاف نظر کجاندیشان انسانستیز، دین و سنت برای بشریت، منادی انسانیت و صلح است؛ نه خشونت و تعصب کور.
ختم کلام را با دو آیه از کتب مقدس اسلام و مسیحیت، قرآن و انجیل مزین میکنم:
وإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم. و اگر به صلح گراييدند، تو [نيز] بدان گراى و بر خدا توكل نما كه او شنواى داناست(انفال، ۶۱).
“زیرا او خود صلح و سلامتی ماست که این دو گروه را یکی ساخته است. او در بدن خود دیوار جدایی را که باعث دشمنی بود، فرو ریخت… به واسطه صلیب خود که بر آن دشمنی را کشت. او آمد و بشارت صلح را به شما که دور بودید و آنهایی که نزدیک بودند، رسانید”. (کتاب مقدس، رساله افسسیان ۲: ۱۴-۱۷)