نگام ؛ فرهنگ و هنر _ روایتهای نوشتاری یا دیداری چه نقشی ایفا میکنند در شکلگیری حافظه تاریخی مردمان از فجایع جاری در جنگها و به خصوص جنایاتی که اغلب در نظامهای دیکتاتوری رخ میدهد؟
به گزارش کانون فرهنگی هنری خنیا ؛ برای مثال، تصور عمومی از آنچه در جنگ ویتنام گذشت، آیا بیشتر متأثر از اطلاعات و دادههای نظامی و سیاسی است یا تحتتأثیر تصویری که در رمانی مثل «آمریکایی آرام» گراهام گرین و فیلمهایی چون «اینک آخرالزمان» فرانسیس فورد کاپولا یا «شکارچی گوزن» مایکل چیمینو از این جنگ ترسیم شده است؟
روایتها، حتی اگر در برخی موارد با واقعیات مطابقت نداشته باشند، فاتحان اصلی افکار و تصورات عمومی در طول تاریخاند. قدر اقل آنکه همین روایتها و تصویر عمومی برآمده از آنها کار دولتمردان جنگطلب را در اقناع جامعه برای روشن کردن آتش جنگی دیگر بسیار دشوارتر کرده است.
از جنگ سهمگینتر، جنایات هولناکی است که در دوران زمامداری دیکتاتورها در سرکوب مخالفان رخ میدهد. اگر در منطقه خاورمیانه، از عراق و افغانستان تا عربستان و حتی ایران، این قبیل جنایات کمتر امکان ثبت شدن در روایتهای مکتوب و غیرمکتوب یافتهاند تا جامعه را به گذر صلحآمیز از آنها سوق دهند، در تجربه دیکتاتوری و شبهدیکتاتوری برخی کشورهای اروپایی و آمریکایی و حتی آفریقایی، میتوان گونهای گرایش عمیق اجتماعی به صلح و رواداری را یافت که آن نیز یا از دل این قبیل روایات برآمده یا حداقل در آنها جلوهگر و تثبیت شده است. به خصوص وقتی پای روایتگرانی در میان باشد که در بازآفرینی یا نویسندگی نیز از سرآمدان روزگارند.
شکستن طلسم وحشت
اگر در سالهای انقلاب ۵۷ ایران، موضوع کودتای پینوشه در شیلی با فیلمهایی مثل «نبرد شیلی» و «مارپیچ» و «شیلی حافظه سرسخت» برای جوانان انقلابی جذابیت بسیار داشت، این جذابیت پس از چهل سال از خلال کتابهایی که برخی از مشهورترین آنها را آریل دورفمن، نویسنده نامدار شیلی، نوشته است، همچنان زنده به نظر میرسد.
اغلب آثار دورفمن به فارسی ترجمه شدهاند، از «ناپدیدشدگان» با ترجمه احمد گلشیری (و با عنوان «بیوهها» با ترجمه بهمن دارالشفایی) گرفته تا «در جستجوی فردی» و «اعتماد» با ترجمه عبدالله کوثری و «سهگانه مقاومت» که نمایشنامهاند و با ترجمه مصطفی رضیئی منتشرشدهاند.
با این حال، کتاب «شکستن طلسم وحشت» که برگردان فارسی آن به تازگی در نشر کرگدن منتشر شده، شاید حیرتانگیزترین کتاب آریل دورفمن با موضوع کودتای پینوشه در شیلی در سال ۱۹۷۳ باشد.
«شکستن طلسم وحشت» رمان نیست، روایتی گزارشگرانه است بر پایه ماجرای بازداشت هفدهماهه پینوشه در سال ۱۹۹۸، به قلم داستاننویسی قدرتمند که خود از قربانیان حکومت این دیکتاتور مشهور قرن بیستم بوده است. دورفمن در این کتاب، شرح ماجرای بازداشت پینوشه در لندن را گره میزند به روایتهایی حیرتانگیز اما واقعی از انواع شکنجهها و سرگذشت تلخ شماری از چندین هزار قربانی حکومت پینوشه.
دورفمن در دوران آلنده مشاور فرهنگی او بود که پس از کودتا و بعد از چندین ماه زندگی مخفیانه، از شیلی میگریزد. دورفمن ده سال بعد برمیگردد اما هفت سال دیگر طول میکشد تا دمکراسی هم به شیلی برگردد. هفده سال بعد از کودتا و در فردای کنارهگیری پینوشه از قدرت، دورفمن خودش را راضی میکند همراه مردم پا به استادیوم ملی بگذارد که تا چند ماه پس از کودتا به مرکز اصلی شکنجه و ترور و اعدام مخالفان تبدیل شده بود.
این بخش از کتاب، شرح نخستین روز پس از کودتا در استادیوم ملی است به روایت دورفمن، که نقل آن در اینجا میتواند زبان درخشان نویسنده و نیز ترجمه خوب زهرا شمس را بنمایاند:
“هفتاد هزار مرد و زن ناگهان ساکت شدند با شنیدن صدای تکنوازی پیانیستی که آن پایین، روی زمین چمن، داشت واریاسیونی از یکی از ترانههای ویکتور خارا را مینواخت، خواننده مبارز بلندآوازهای که چند روز بعد از کودتا به دست ارتش کشته شد. ملودی که خاموش شد، گروهی زن با دامن سیاه و بلوز سفید وارد شدند، با پلاکاردهایی از عکس ناپدیدشدگانشان، و بعد یکی از زنان – همسر؟ دختر؟ مادر؟ – شروع کرد به کوئهکا رقصیدن، رقص ملی ما، تمام تنهایی عظیمش را میرقصید، چون رقصی را به تنهایی اجرا میکرد که در اصل برای یک زوج طراحی شده بود… پیش از آن هرگز ندیده بودم – و دیگر هیچ وقت نمیخواهم ببینم – که هفتاد هزار نفر با هم گریه کنند و با رفتگانشان وداع بگویند. و در عین حال، آن وظیفه ناگفته و دردناک، وظیفهای بود که آن روز بر دوش خود گذاشتیم: در سالهای پیش رو، باید هر جایی را که پینوشه طلسم کرده، یک به یک آزاد کنیم.”
به نظر میرسد تلاش دورفمن با این کتاب در شکستن این طلسم موفقیتآمیز باشد، چراکه ضمن اشاره به پشتوانه مردمی پینوشه و سپس رفتارهای ناشی از ترس در دوران حکومت ارعاب و پس از آن واکنشهای عمومی مردم زجردیده و کشتهداده به روند بازداشت و محاکمه نافرجام اما پرماجرای پینوشه، تعریف عمیق و ملموسی از هراس سیاسی و امنیتی در حکومتهای خودکامه به خواننده ارائه میدهد که نهایتا باعث میشود به تعریفی صلحآمیز و خشونتگریز از فرآیند گذر از دیکتاتوری به دمکراسی برسد. و بدیهی است که خوانندگانی که به گونهای با طلسمی از این جنس در کشور خود درگیرند، قطعا از مطالعه آن بهره بیشتری خواهند برد.
ترجمه کتاب «شکستن طلسم وحشت؛ محاکمه شگفتانگیز و پایانناپذیر ژنرال آگوستو پینوشه» را نشر کرگدن به فارسی زهرا شمس در ۱۹۴ صفحه منتشر کرده است.
آخرین مصاحبه ادوارد سعید
«آخرین مصاحبه ادوارد سعید»، نویسنده و متفکر آمریکایی فلسطینیالاصل، قرار نبود آخرین مصاحبه او باشد، اما یک سال بعد از این مصاحبه درگذشت (۲۰۰۳).
سعید در ایران نیز بیش از هر چیز با کتاب «شرقشناسی» شناخته میشود که آن را در سال ۱۹۷۸ نوشت و تا قبل از ترجمه به فارسی، حداقل به ۲۵ زبان دیگر هم ترجمه شده بود. کتابی پرسروصدا در ردّ نگرشهای غربی به شرقشناسی که جان آن را شاید بتوان با یک جمله از خود او بازگفت: «شرقشناسی تاریخ فروپاشی فردی و ملی است. هدف از نوشتن آن رهایی روشنفکران از زنجیرهای اندیشههایی مانند شرقشناسی است.»
«آخرین مصاحبه ادوارد سعید» تازهترین اثر مربوط به این استاد فقید دانشگاه کلمبیاست که ترجمه فارسی آن به تازگی منتشر شده است. علاقهمندان سعید و کسانی که نقدهای فرهنگی و هنری و نیز مقالههای ادبی او را دنبال کردهاند، در این کتاب میتوانند زیر و زبر زندگی شخصی، ادبی و هنری او و نیز تطورات فکریاش را از زبان خودش مطالعه کنند.
سعید در این مصاحبه هم از دلبستگیاش به ادبیات و سینما و موسیقی میگوید و هم از مسائل سیاسی روز، که میتوان آن را به مثابه زندگینامهای خودنوشت در دست گرفت و از مطالعه آن لذت برد. با این حال، به تعبیر حمید دبّاشی، استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا، «آخرین مصاحبه» مانند کلاس درس ادوارد سعید است، نمونه کاملی از خِرد سرشار او که ناظر بر دغدغههای همیشگیاش بود.
ترجمه کتاب «آخرین مصاحبه با ادوارد سعید» را انتشارات جهان کتاب به فارسی عظیم طهماسبی در ۱۳۵ صفحه منتشرکرده است.
۲۴ سال پس از درگذشت مهرداد بهار، نویسنده و اسطورهشناس نامدار، و ۱۸ سال پس از درگذشت هوشنگ گلشیری، داستاننویس، اکنون نشر نیلوفر کتابی را روانه بازار کتاب کرده است که حاصل گفتوگوی چندینروزه آن دو یک سال پیش از مرگ بهار است.
زندگی مهرداد بهار، که فرزند ملکالشعرای بهار بود، در کنار فعالیت سیاسی که به دو سال زندانی شدن او پس از کودتای ۲۸ مرداد و برخی محرومیتهای دیگر در دههی چهل انجامید، اغلب به ادبیات و زبانشناسی و پژوهش و نگارش در موضوع اساطیر گذشت.
نگاه او به موضوع اسطوره نه تنها تحقیقی و تخصصی که نقادانه بود. جلوههای این تخصص و نقادی را میتوان در همین کتاب که با عنوان «ما و جهان اساطیری» منتشر شده است، به وضوح دریافت.
بهار معتقد بود که حتی به شاهنامه نیز نباید با تعصب نگاه کرد آنگونه که گویی مجموعه افتخارآمیزی است مطلقا ایرانی و پاک و منزه از هرگونه تأثیر فرهنگی دیگر.
این نگاه انتقادی سبب شده است که جنبه نقد فرهنگی «ما» در این کتاب بیش از هر چیز دیگر اهمیت پیدا کند که البته به نظر میرسد بیشتر وامدار مباحثی است که زندهیاد مهرداد بهار طرح میکند تا آنچه زندهیاد گلشیری سعی در طرح کردن آنها دارد.
در هر حال، این کتاب ۱۵۹ صفحهای، هم برای کسانی که مباحث اسطورهشناسی را دنبال میکنند و هم برای علاقهمندان نقد فرهنگی، میوه تازهای است که به همت فرزندان گلشیری پس از ۲۵ سال به بازار کتاب رسیده است.