✍️مسعود قربانی
نگاهی سریع به سابقه ی کاری آقای رئیسی نشان می دهد ایشان 40 سال تجربه ی کاری در قوه قضاییه دارد و اکنون قاضی القضات ایران است…
سوال مهم این است که چگونه فردی با این همه تجربه و سابقه, حوزه ای تخصصی خود را کنار می گذارد و چشم به منصب ریاست جمهوری و بالاترین مقام اجرایی کشور می دوزد؟
اگر از هر متخصص کهنه کاری پس از 40 سال تجربه ی متمرکز بخواهید تغییر مسیر و تغییر شغل دهد می پذیرد؟
مثلا رئیس دانشکده ادبیات که سابقه ای درخشان داشته باشد می تواند ریاست دانشکده فیزیک را بر عهده گیرد و همان مسیر موفق را طی کند؟
مسلما خیر و تقریبا هیچ آدم آگاهی به این کار تن در نمی دهد…
چرا ابراهیم رئیسی به منصب ریاست جمهوری علاقه مند شده است؟
آقای رئیسی بر اساس کدام تجربه و سابقه ی اجرایی می خواهد کشتی به گل نشسته ی نظام در پست های اجرایی را به حرکت درآورد؟
آقای رئیسی بر اساس کدام برنامه ی توسعه ای و آینده محور می خواهد به این بی نظمی مزمن در ساختار اجرایی سامان دهد؟
آقای رئیسی با کوچه پس کوچه های ساختار قضایی آشنایی کامل دارد و با قدرتی که در اختیار دارد توان محدودی در مبارزه با فساد و بی نظمی در قوه قضاییه از خود نشان داده است..
لذا چگونه می توان پذیرفت که ایشان در پست ریاست جمهوری با آن همه پیچیدگی و نا آشنایی ایشان, توان بازسازی و احیاء داشته باشد؟
منطق به ما می گوید رئیسی مناسب این میدان نیست..
زیرا روحانی هم با آن همه ادعای مدیریت و با آن همه تجربه ی امنیتی و قانون گذاری نتوانست از عهده بر آید و دیدیم که مجبور شد در میدانی بازی کند که برای او طراحی کرده بودند و ایشان دانش لازم و کافی در این زمینه نداشت و به نیروهای همراه و مشاوران خود اتکا کرد ولی نهایتا شکست خورد…
روحانی شکست خورد به خاطر این که الگوی مدیریتی شفاف و بلند مدت در ذهن نداشت و مجبور شد مدیریت سلیقه ای و از هم گسیخته ی فلان وزیر و فلان مشاور را در مسائل مختلف اجرا کند…
رئیسی هم توان لازم و دانش کافی برای ورود به این عرصه را ندارد و به احتمال بسیار زیاد در خوش بینانه ترین حالت سرنوشتی مانند روحانی در انتظارش خواهد بود.
رئیسی در انتخابات گذشته در یکی از مهم ترین فرازهای تاثیر گذار انتخابات مجبور شد از چهره ی عجیبی مانند امیر تتلو استفاده کند و به همین خاطر تحمیل تصمیمات عجیب دیگر از این سنخ توسط همراهانش در شرایط متفاوت دیگر, دور از ذهن نخواهد بود…
در پایان بایستی به باندهای مافیایی قدرت که زیر ضرب آقای رئیسی قرار گرفته اند اشاره کرد که علاقه ی بسیار زیادی برای خارج کردن رئیسی از مدار قوه قضائیه با انواع لطایف الحیل دارند تا حاشیه ی امنی برای خود داشته باشند. می دانیم که رئیسی در برخورد با مفسدان اقتصادی با انگیزه وارد شد و تا نزدیکی های مراکز اصلی قدرت یعنی فلان امام جمعه ی فلان شهر و فلان معاون قوه هم رسید و تقریبا متوقف شد..
ورود آقای رئیسی به انتخابات شاید در گروهی از طرف داران ایشان هیجانی ایجاد کند و ایشان را در این فضای نابرابر انتخاباتی به پاستور هدایت نماید ولی آخر و عاقبت خوشی برای ایشان رقم نخواهد خورد.