✍️عرفان قانعی فرد – تحلیلگر خاورمیانه
تویتر: @EQfard
ویلیام برنز(William J. Burns)، دیپلمات 64 ساله، بدون سابقه امنیتی – مشابه لئون پانتا – توسط بایدن به عنوان رئیس سی آی ای (CIA) جدید معرفی شد. توصیه دمکرات ها به بایدن(Joe Biden)، آن بود که کسی را بدون سابقه در ماجراهای سی آی آی – مسائلی مانند شکنجه تروریست ها و یا حذف تروریست ها توسط پهباد- انتخاب کند. دوستان برنز، وی را فردی زرنگ، خوش قریحه، باهوش و دارای حسن شهرت و قابل احترام می نامند و حتی برخی از کارشناس های سیاسی انتخاب برنز را به عنوان رئیس سی آی ای یک ضایعه می نامند که با وجود همه توانمندی در زمینه سیاسی می توانست بیشتر تاثیر گذار باشد اما شاگرد مکتب وی – جک سولیوان(Jake Sullivan) امروزه به وزارت خارجه آمریکا رسیده است
برنز، از نظر حرفه ای در ایام فعالیت دیپلماتیک، شخصیتی فرا حزبی بوده و با دمکرات ها و جمهوری خواهان همکاری داشته. برخی می گویند که “انتخاب برنز، نشانگر سیاست خارجی بایدن است که فردی را برگزیده که همسو و همجهت با وزیر خارجه جدید یعنی جک سولیوان باشد تا هر دو کنارهم چهره های تاثیر گذاری در سیاست خارجه دولت بایدن باشند و بایدن قصد دارد به شکل ویژه، توان اطلاعاتی آمریکا را در خدمت توان دیپلماتیک درآورده و متحدان آمریکا را در زمینه همکاریهای امنیتی مجدداً -پس از خلأ ایجادشده در دوره ترامپ- جذب نماید.” ، متقابلا برخی هم بر این باورند که ” به عنوان رئیس سی آی ای ، فردی سیاستگذار در عرصه سیاسی آمریکا نمیتواند باشد اما میتواند در نقش مشاور سیاسی بایدن، عمل کند”. گرچه برنز از نظر شخصیتی، فردی ملاحظه کار و محافظه کار و آرام است.
برنز، سالها در مسائل خاورمیانه و آسیا سابقه حرفه ای دارد ( مانند 3 سال حضور در اردن و 3 سال در روسیه و سالها هم دروزارت خارجه آمریکا مسئول خاورمیانه بود). علاوه بر این مسائل، به زبان های عربی و روسی و فرانسوی آشنایی دارد و در کتاب خاطرات منتشر شده اش در سال 2019 به عنوان کانال پشت پرده “The Back Channel” ؛ از برنامه تامین سلاح و کمک استراتژی به برخی از نیروهای مسلح مخالف بشار اسد در دوران اوباما پرده برداشت و آن را ناموفق خواند زیرا در دولت ترامپ آن سیاست کنار گذاشته شد و بعدها سی آی ای متوجه شد که برخی از گروه های قومی همکار و دوست آمریکا در اختیار سپاه پاسداران ایران بودند و هدف اصلی شان، حفظ قدرت بشار اسد بود.
در سال 2015 برنز – با وجود ومخالفت های عربستان و اسرائیل – نقش مهمی را در ماجرای برجام (JCPOA) ایفا کرد و با برخی از مقام های ایرانی – قبل از حضور وندی شرمن – دیدار و گفت و گو کرد. بنا به نوشته بن رودز، مشاور امنیت ملی اوباما، در خاطراتش، برنز او و جک سولیوان در جلسه محرمانه با ایرانی ها در عمان شرکت داشت.
برنز در طی این سالهای اخیر -در دوران روسای جمهور دمکرات و جمهوری خواه – با بسیاری از سفیرها، وزیران و فرستاده های رژیم جمهوری اسلامی دیدار و گفت و گو داشته است { مانند جواد ظریف، سعید جلیلی، کمال خرازی و… } به عبارتی ، شروع مذاکرات هسته ای بین آمریکا و ایران که به طورت مخفی و سری در دوران کلینتون انجام می شد با حضور برنز و سولیوان بود و بعدها که موضوع افشا شد، افراد تازه نفس دیگری توسط جان کری در ایام اوباما تعیین شدند. اما برنز شناخت خاصی از خاورمیانه و روابط ایران و آمریکا و منازعه های بین اعراب و اسرائیل دارد.
در سپتامبر 2002 که هنوز یک ماهی از انتخاب جواد ظریف به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل متحد می گذشت، جمهوری اسلامی به دنبال سیاست پشت پرده بود. پیام برنز به ظریف این بود که دولت آمریکا حاضر به گفتگو با ایران است اگر ایران فعالیت های هسته ای و موشک بالستیک و حمایت خود از گروه های ضد تروریستی ضد آمریکا در منطقه مانند حزب الله و حماس را کنار بگذارد. این پیام توسط تام پیکرینگ کارمند ارشد وزارت خارجه آمریکا به ظریف منتقل شد. و اینکه ایران باید اراده سیاسی مبنی بر ایجاد رابطه با آمریکا را نشان دهد!
و ظریف موافق بود مشروط بر اینکه آمریکا حسن نیت را بر عکس دوران بوش نشان بدهد. که هوشنگ امیر احمدی افرادی را برای اقامتگاه ظریف مانند بایدن و … دعوت کرده بود و ایران هم کمال خرازی (نماینده خامنه ای) را به آن ضیافت شام آورد. به طور مثال؛ هوشنگ امیر احمدی تلاش داشت که برنز از دولت وقت امریکا ، جمله ای مبنی تائید عادی سازی رابطه ایران با آمریکا دریافت کند تا بطور عمومی اعلام شود اما برنز، زیربار نرفت و علاقه ای به “عادی شدن رابطه” با ایران نداشته و ندارد گرچه همواره خواهان رفع تنش و کاهش تهدید فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی بوده است. و از دیدگاه امیر احمدی، برای جو بایدن هم “عادی شدن رابطه با ایران” جزو کلمات ممنوعه و تابو است و فقط ترامپ علاقمند به عادی سازی روابط بین ایران و آمریکا بود”.
پس از آن جلسه شام، برنز بصورت خصوصی با مقامات جمهوری اسلامی حرف نزد اما بعدها با برخی دیگر از مقام های جمهوری اسلامی برای ادامه مذاکرات هسته ای دیدار و گفت و گو کرد که مشهورترین انها در اکتبر2009 و دیدار با سعید جلیلی است که در طی جلسه درباره تنها چیزی که حرف نزد، مسائل هسته ای بود!
همان گروه لابی کننده بین ایران و آمریکا قبل از حمله آمریکا به افغانستان و عراق، پیام های ایران را توسط برنز به دولت وقت آمریکا منتقل کردند که بوش ریاست جمهوری را بر عهده داشت و خانم دکتر کاندولیزا رایس وزیر خارجه بود. جمهوری اسلامی برای سقوط افغانستان و عراق به دولت آمریکا کمک کرد. حتی اجازه استفاده از فضای آسمان ایران برای پرواز جنگنده های آمریکایی صادر شد.
برنز شناخت خاصی از خاورمیانه دارد و به حضور مخرب ایران در یمن و عراق و سوریه و لبنان آگاه است و تهدید ایران و شبکه فراملیتی تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی ایران در منطقه را خوب می شناسد. اما هدف اصلی وی تلاش برای رشد امنیت ملی آمریکا است. از لحظه اعلام اسم وی به عنوان ریاست سی آی ای در دولت بایدن مورد توجه و استقبال نسل های متفاوت کارکنان سی آی ای روبرو شده مانند لری فیفر(Larry Pfeiffer) ، مایکل مورل(Michael Morell) ، دانیل هافمن (Daneil Hoffman)مرکز مطالعات و پژوهش های امنیت ژنرال هیدن (Michael V. Hayden) و این موضوع نشانگر اعتبار و جایگاه وی در جامعه اطلاعاتی آمریکا است گرچه هیچ سابقه اطلاعاتی امنیتی ندارد. اما قطعا برنز در چهارچوب محدود جامعه اطلاعاتی امنیتی باقی می ماند و تاثیری بر سیاست گذاری دولت بایدن درباره ایران نخواهد داشت.
بهرحال خانم آوریل هینس (Avril Danica Haines)، به عنوان ریاست جامعه اطلاعاتی امنیتی آمریکا، مهم ترین شخصیت اطلاعاتی امنیتی در دولت بایدن است که قبلا معاون سی آی ای بوده. و برنز به عنوان مدیر جدید سی آی ای در جزو این مجموعه پیچیده خواهد بود. اما بطور مشخص ” برنزحق دخالت در سیاست دولت جدید آمریکا را ندارد و در عالم واقعی هم تصمیم گیرنده و سیاستگذار اصلی، شخص رئیس جمهور در کاخ سفید است. و برنز هم در آن چهارچوب عمل خواهد کرد. یکی از کارشناس های لابی کننده میان ایران و آمریکا مانند امیراحمدی بر این باور است که درک غلط و مشهور در جامعه ایرانی، آن است که دمکرات ها به همکاری جمهوری اسلامی می آیند اما بیشترین تحریم ها علیه ایران در ایام همین دمکرات ها اتفاق افتاد!”