✍️علی اصغر خدایاری
سناریویی که برای ادارهی کشور تهیه شده، روشن است. برخی از سکانسهای این سناریو عملیاتی شده است که از آن جمله میتوان به محدود کردن بیسابقهی اختیار مردم در انتخاب نمایندگان مجلس و روی کار آمدن مجلس اقلیت خودشیفته و گوش به فرمان، و رونمایی یواشکی از قائممقام پشت پردهی رهبری اشاره کرد.
سکانس بعدی هم احتمالاً روی کار آوردن دولت جوان حزباللهی شاید به ریاست یک شخصیت نظامی با پشتیبانی مجلس سرداران باشد.
چیزی که من فکر میکنم این است که این سناریو با پیشفرض ادامهی ریاست جمهوری آقای ترامپ در آمریکا تهیه شده است و چهبسا یکی از دلایل حمایت تمامعیار صداوسیما و رسانهها و محافل مافیایی از آقای ترامپ و ادعای تقلب او همین موضوع باشد.
اکنون که ترامپ شکست خورده است، شاید لازم باشد سناریونویسان در پیگیری سناریوی خود بازاندیشی کنند، زیرا به گمان من با افزایش اعتبار جهانی آمریکا و تأثیرگذاری آن در تحولات بینالمللی و توانایی بیش از پیش ایالات متحده در ایجاد اجماع جهانی علیه ایران در دوران پساترامپ، ادامهی این سناریو ممکن است کلیت کشور را با خطر مواجه کند.
اگر تغییری در استراتژی سیاست داخلی مبنی بر حذف هرچه بیشتر مردم از عرصههای مشارکت در سرنوشت کشور و سپردن همهی ارکان حاکمیتی به نظامیان، و استراتژی سیاست خارجی مبنی بر پافشاری بر شعارهای بیمحتوا، انعطافناپذیری و گره زدن سرنوشت کشور به حکومتهای مافیایی ایجاد نشود، شاید فرصت دیگری برای تجدیدنظر باقی نماند.
راه عقلایی نجات کشور دست برداشتن حاکمان تصمیمگیر از توهمات ذهنی و منافع مافیایی، حذف عناصر بیمایه، فاسد، متملق، عقدهای و عوامفریب از عرصههای مدیریتی و تصمیمسازی، و بازگرداندن اختیار غصب شدهی مردم به آنها برای تعیین سرنوشت خودشان است.
اگر عقلانیت، تخصص، پاکدستی، شجاعت و سرسپردگی به منافع ملی به عرصهی حکمرانی بازنگردد، برای کشور چه سرنوشتی غیر از تسلیم و ذلت قهرمانانه یا فروپاشی میتوان انتظار داشت؟