✍️رحیم قمیشی
شجریان از نامهربانیها راحت شد.
دیگر در مصاحبه وقتی یاد آن پیرزن دستفروش میافتد، بغض نمیکند.
دیگر از اینکه ببیند عدهای بهجای برادری، سلاح به دست میگیرند و هموطن خود را میترسانند، رنج نمیبرد.
دیگر آواز جدید نمیخواند تا بعضی که دوستش ندارند عصبانی شوند.
دیگر حتی ربنا نمیخواند…
تا آنها که خود را جای خدا میدانند دلخور نشوند.
نمیگوید؛
گر تو این انبان زِ نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اِجلالی کنی
میداند بعضی آنقدر خوردهاند که نمیتوانند انبان خالی کنند!
دیگر نمیگوید من با مردم هستم و شما را قبول ندارم…
دیگر با کسی که شما دوست ندارید عکس نمیگیرد.
دیگر هیچ چیزی نمیگوید که شما بترسید
آرام گرفته در طوس
و حتما میخندد به آنها که هنوز کینه دارند!
منتظر بودم امسال که دیگر او نیست رادیو اندکی برای خود وجهه بخرد.
منتظر بودم رمضان اندکی دل بعضی را صاف و بیکینه کند.
منتظر بودم برخی یادشان بیاید، چقدر مردم صدای ربنای شجریان را دوست دارند…
چه انتظار بیهودهای
شاید جای نوای شجریان همان در دل ماست
شاید خدا نمیخواهد ندای ملکوتی استاد وجههای شود برای هر کسی
شاید خدا بعضی را خیلی دوست دارد…
در آغاز ماه رمضان
جای استاد شجریان
و خاطرههایمان با نوای گرم او
چه خالیست…