مهین دخت ایرانی
کنار پنجره هایی بیدار می شویم روبه طلول هایی پر حسرت
طرز تلقی و صحبت های آقایون و اظهار نظرها شون باید همچنان یک شهروند قانع وصبور باقی بمانیم .
ودم نزنیم و تمام جاذبه های زندگی را بنشینیم و نقش کنیم
وهرانچه نداریم ویاتوان خریدش نیست در همین تخیل ها نقش کنیم .
ودراین زندگانی پرکرشمه گوشه چشمی به ناز قبای رهبری بپردازیم و ذوب در ولایی ولایت تباری اش .
کسی که درجوانی در سلسله ی هر شادی بود
حال یک شبه شد فقیه و امام و رهبری
باید هم چنین رفتاری کند با ملتش
او دنبال نیکوییها نیست .و نبوده
قدرت چنان تسخیرش کرده یادش رفته که بعنوان فرزند آدم به دنیا آمد و این دیو درونی اش روزی خودش را خواهد خورد .
بیش از این رهبری و اعمالش باید متعجب بود از نمایندگان استان ها ..امروز با مرور تمام اتفاقات پیش آمده درهمین چند مدت در ذهن مرور می شوند
خلع لباس شدن ها
زهرا دری و قتل اش ..
اعدام های اخیر
حقوق های معوقه و کارگران بی نوا
تا سقوط هواپیمای نظامی
و حمل حدود چهار تن گوشت یخ زه
به کدامش بپردازیم ؟؟
اصلا تحلیل و باز گشایی این مسائل ایا دردی از معیشت ملت و بازکننده ی گره های مسایل ومشکلات سیاسی می شود
خوب میدانیم که بسیاری از معادن و صنایع در انحصار سپاه است.و اقتصاد ایران درحال فروپاشی است و این دولت و این رهبری و حتی سپاه هیچ راه کاری برای برون رفت ندارند و درتوان دولت نیست که برون رفتی از این مسائل داشته باشند
بخش های مختلف کارگری درپی اعتراضات خود نشان دادند درمقابل وضعیت بحران های اقتصادی حاصر نیستند شرایطی که بر آنها تحمیل شده بپذیرند
رکود رشد اقتصاد ی و تورم های بالا کاهش قدرت خرید مردم
در هرخانه ای که بروی شاهد این هستیم که می گویند ماحتی نسبت به یک ماه قبل نیز فقیرتر شده ایم .
خرج تحصیل فرزند ان ، تامین معیشت آن ها .خرج های جانبی زندگی .مرگ بیهنگام اقتصاد و گوش هایی خودکامه و مغرور ..وتشویق به سکوت تا به روایتی الت اغراض فتنه جویان نشوند .دیگر مویی نیست کف دست مان ازچه بترسیم کدام موی رسته در گلو را بدر آوریم
دراین حکومت استبدادی عاری از تدبیر که هرروز بر هرج ومرج هااضافه می شود چیزی که دراین روزگار نسل های دهه ی شصت شاید بتوانند صبور باشند اما دهه ی هفتاد و هشتاد و نود ی ها حتی نمی توانند بپذیرند و قانع باشند
که ملت ومردم ما هیچ گاه اهل توطئه وفتنه نبودند اما تادلتان بخواهد این شیخک های ظاهرالصلاح سبکسری ها و کژ تابی های خودرا در استبدادهای دینی روا می دارند و نفس های ملت را به شماره انداختند
واکنون ملتی پریشان تنگ دل و تنگدست داریم که چشم امید شان کور شده و درشب های خود مویه می کنند
جلادان واقعی و به ستوه امدن ها بر نمی تابد این حکومت سفاک و بی رحم را
خودکامه هایی نالایق که هرتجاوزی و کشتاری را روا می دارند و برحق
در حیات این لحظه های نومیدی
خودشان به خودشان هم رحم نمی کنند و هرکسی دارد جار دیگری را می زند
عارت و کشتاری که این قوم دست زدند به آن وبیوفایی هایی که به مردم داشتند باید سالهاگریست
از کله ی مساجد و مناره های این وحشیان بوی خون می آید
و صدای پای انقلاب فرودستاندر تمام عرصه ها به گوش می رسد ..کارگران .فرهنگیان .بازنشستگان ..بازاریان
کامیون داران ..و وو
حتی آن زنان خانه داری که برای تهیه ی ناهار خانواده دچار مشکل شده
اعتراض و سرکوب در کنار هم همیشه دورکن اساسی در هر حکومت نالایق بوده و هست
پیرمردی در خیابان گوشه ای نشسته و به دریوزگی مشغول
زیر لب داشت چیزهایی می گفت برایم جالب بود نزدیک تر رفتم کنارش ایستادم و خوب گوش دادم
می گفت شیخکانی که دیروز کاسه ی گدایی شان در خانه ها می رفت حال که قدرت گرفته اند کاری کرده اند که یک ملت را گدا کرده اند
پس گدا پروری هم یکی از مصائبی است که از دستاوردهای این حکومت و رهبری و استبداد باید دانست
تا کجا و چه خواهد شد ؟؟؟
نمی دانیم .
ولی تحلیل گران همه از پایانی می گویند که هیچ امیدی به اصلاح و ساخت وزیر ساخت نیست
باید کلا این رژیم حذف و اما چه کسی یا چه کسانی ؟؟
باز باید سپرد به آینده
آینده ای که درآن نه کسی خلع لباس شود
نه سفره ای بی نان
نه زهرایی مورد تجاوز و قتل
نه هواپیمایی منفجر
نه کارگری بی حقوق
نه کودکی کارگر
نه زنی مستاصل
نه مردی شرمگین از خانواده
می آید آن روز اگر چه ما سکوت را بشکنیم