شاید بزرگترین خطای محمد باقر قالیباف نه شکست خوردن و کنار رفتن در ادوار متعدد انتخابات باشد بلکه خطای اصلی او را باید جایی جستجو کرد که عزم نمایندگی و ریاست مجلس کرد و از قضا در غیاب رقیب پیروز هم شد.
او البته در این ماهها و تا کنون در اداره مجلس کمترین توفیقی نداشته و بارها با اشتباهات تقنینی و اداری واضح حتی حامیانش را هم حیرت زده کرده است.
این بار به فاصلهای کوتاه از سلسله خطاهای خود و تیمش در سفر به روسیه؛ ماجرای توافق ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان داد او کمترین شایستگی برای حضور در سطوح بالای مدیریتی کشور را ندارد و شاید چندان به بازی هم گرفته نمیشود.
تصمیمی که ایران گرفت و توافقی که با گروسی منعقد شد هرگز چیزی نبود که در اختیار صالحی و ظریف یا حتی روحانی به تنهایی باشد کما اینکه امروز سخنگوی شورای عالی امنیت ملی نیز صراحتا اعلام کرد این توافق نقض کننده قانون مجلس نیست. لذا به نظر میرسد تصمیمسازان اصلی نظام از چند و چون ماجرا باخبر بوده و هماهنگ عمل کردهاند.
اما چرا میگوییم قالیباف شایستگی حضور در سطوح بالای قدرت را ندارد؟ ابتدا توییت صبح امروز او را بخوانید. رییس مجلس با رونویسی از قانون مصوب و بدون هیچ موضعگیری له و یا علیه این توافق نوشت:«مطابق قانون مجلس، اجرای پروتکل الحاقی از روز ۵ اسفند به طور کامل متوقف خواهد شد و هر نوع دسترسی فراتر از پادمان مطلقاً ممنوع و غیرقانونی است. هر نوع همکاری فراپادمانی با آژانس در آینده نیز طبق ماده ۷ مستلزم تصمیمگیری مجلس است. ماده ۹ قانون، اجرای دقیق آن را تضمین خواهد کرد.»
آیا این اعلام موضعِ کسی است که از قبل در جریان مهمترین تصمیم اتمی نظام در روزهای اخیر قرار داشته؟ آن هم در حالی که حتی سخنگوی شورای عالی امنیت ملی هم میداند باید چه موضعی اتخاذ کند!
چرا قالیباف بیخبر بودهاست؟ این البته پرسشی واجد اهمیت است اما مهمتر از آن این است که چرا بعد از اینکه اوضاع روشن شد باز هم او نتوانست مجلس را مدیریت کند تا به قول همقطارانش هزینه به رهبری تحمیل نشود؟
خطای استراتژیک قالیباف که احتمالا از ذهن همان مشاوران همیشگیاش در آمده این بود که گوی داغ هستهای را به دامن رییسی و قوه قضاییه بیاندازد. هم تکلیف را از خودش ساقط کرده و هم برای رقیب احتمالی در خرداد ۱۴۰۰ یک دردسر بزرگ خلق کرده که هرجور از آن بیرون بیاید آسیب دیده!
اما اتفاقی که در واقعیت امر سیاست افتاد چه بود؟ عصر امروز رهبری انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان بیاناتی داشتند که تحلیل آن واجد اهمیت است:«شنیدم امروز بین کاری که دولت کرده و برداشتی که مجلس داشته اختلافنظر وجود دارد. این اختلافنظر را باید حل کنند که نشاندهنده دوصدایی نباشد. دولت خودش را موظف میداند که به این قانون خوب عمل کند. دوطرف همکاری کنند.»
ذیل این جملات دست کم سه نکته بسیار مهم وجود دارد:
1 _ تاکید بر تلاش دولت و مجلس برای حل اختلاف در حالی است که امروز مجلس با مصوبهای تکلیف این اختلاف را روشن کرده و رییس جمهور را به عنوان مستنکف از اجرای قانون به قوه قضاییه معرفی کرده است. اگر رفتار امروز مجلس مورد تایید رهبری بود حتما ایشان بدون تعارف میگفتند که داوری این اختلاف با قوه قضاییه است و در جای خودش رسیدگی میشود!
2 _ دولت به عنوان قوه مجریه تصمیمش را گرفته و یک پیام رسا در قالب جمهوری اسلامی ایران به بیرون مخابره کرده است. آنچه باعث ایجاد دو صدایی شده چیست؟ طبیعتا اتفاقات پسینی است که دوصدایی خلق کرده وگرنه دولت که همزمان دو صدا و دو پیام متعارض به بیرون مخابره نمیکند. پس میتوان نتیجه گرفت این دو صدایی نیز نتیجه اقدام مجلسی است که امروز رییسش با وجود برگزاری جلسه غیرعلنی نتوانست جلوی آن را بگیرد و این حتما در کارنامه او نمره منفی پررنگی خواهد بود.
3 _ جمله دیگر در بیان رهبری این است که «دولت خودش را موظف میداند که به این قانون خوب عمل کند. » این جمله در زبان فارسی یک جمله خبری است و گوینده که خود شهره به تسلط در این حوزه است حتما بهتر از مفسران بهارستان نشین میداند چه میگوید.
به نظر میرسد قالیباف نه تنها نتوانسته مجلس را مدیریت کند بلکه علیالدوام در حال تحمیل کردن هزینههای گزاف به کشور است.
آیا این روند ادامه خواهد یافت؟ پاسخش را احتمالا در انتخابات هیئت رئیسه مجلس و نه حتی ریاست جمهوری خواهد گرفت. / امتداد