✍️هادي خسروشاهين
همه قرائن و شواهد نشان مي دهد كه ايالات متحده و اسراييل از سال ٢٠٠١ در حال كار مشترك بر روي پروژه اي بودند كه طي آن از طريق قراردادن مواد منفجره در تاسيسات اتمي ايران سيستم برق اوليه و پشتيبان مورد نياز براي فعاليت سانتريفيوژها را قطع كنند و به اين وسيله خسارت زيادي به پروسه غني سازي اورانيوم وارد كنند.اين راز را براي اولين بار جيمز رايزن در كتاب وضعيت جنگ -تاريخ مخفي سيا و دولت بوش- در سال٢٠٠٦افشا كرد.او مي نويسد كه كار بر روي پروژه انتقال مواد منفجره و اسيب رساندن به خطوط برق سايت هاي هسته اي در دولت بوش آغاز شد و سيا اين پروژه را بصورت ازمايشي در نوادا به انجام رساند اما به موفقت هاي مورد نظر نرسيد و كنار گذاشته شد.
اين پروژه انچنان كه نيويورك تايمز در گزارش ١٢اوريل ٢٠٢١مي نويسد بار ديگر در دستور كار دولت اوباما قرار گرفت ولي در نهايت در سال ٢٠١٠به سود پروژه استاكسنت كنار گذاشته شد.سيا در اين دوره اين روش را مطمئن تر از انتقال مواد منفجره به داخل تاسيسات براي اسيب رساندن به برق مركزي و كابل برق اضطراري مي دانست.اما به نظر مي رسد اين پروژه پس از دوبار وقفه اين بار توسط موساد به انجام رسيده باشد.با اين حال سكوت امريكايي ها و اكتفا كردن به اين عبارت كه ايالات متحده در اين عمليات تخريبي مداخله نداشته است،اين تحليل را تقويت مي كند كه حداقل ايالات متحده به جز مسووليت مشترك در بنيان گذاشتن اين طرح در سال هاي ٢٠٠١و٢٠٠٩ از اين عمليات اطلاع داشته است.
از طرف ديگر سفر استين به اسراييل همزمان با قطع برق نطنز ،توييت او سه ساعت پس از اين عمليات مبني بر شراكت كامل ميان واشنگتن و تل اويو و كار مشترك بر تهديدات منطقه اي و همينطور نشست سه شنبه با عنوان گفت و گوهاي استراتژيك ميان جيك ساليوان مشاور امنيت ملي آمريكا و منير بن شبت مشاور امنيت ملي داخلي اسراييل در مورد فعاليت هاي منطقه اي ايران اين ظن را تقويت مي كند كه دولت بايدن حداقل بدنبال گفت و گوهاي تحت فشار با ايران در وين براي ارايه امتيازات كمتر به تهران است تا استراتژي همزمان حل معماي ايران در تمام زمينه ها به پيش رود و يا در سناريوي حداكثري در تلاش است با كمك اسراييل در عرصه ميداني از نفوذ و اهرم هاي فشار ايران بكاهد.
استفان اسليك مسوول سابق روابط آژانس هاي اطلاعاتي آمريكا با موساد مي گويد ممكن است پيام هاي سياسي متنوعي قبل از عمليات در نظنز ميان اسراييل با طرف هاي آمريكايي و اروپايي رد و بدل شده باشد مبني بر اينكه منافع و آزادي عمل تل اويو در انجام چنين عملياتي نبايد ناديده گرفته شود.(تحريم هاي اخير اتحاديه اروپا عليه سپاه نيز احتمال پيگيري استراتژي مذاكرات تحت فشار را از طرف غربي تقويت مي كند)نكته بسيار حايز اهميت اين است كه دو عمليات تخريبي از جولاي سال گذشته تا اوريل ٢٠٢١اين ادراك را ميان دشمنان ايران تقويت كرده است كه امكان تداوم چنين عمليات هايي در اينده نزديك وجود دارد.از همين رو ايران براي تصحيح اين ادراك در مقام پاسخ برامده است:آغاز غني سازي ٦٠درصد و انفجار كشتي در فجيره امارات.اين چرخه كنش ها و واكنش ها در صورت نرسيدن به يك نقطه توازني در مذاكرات و همچنين در حوزه ميداني از اين پتانسيل قوي برخوردار است كه كل مذاكرات وين را در آينده نزديك از مدار خارج كند و منطقه را وارد فاز تصاعد بحران كند.