محمد شبیری
اخيراً مقام رهبری گفتند که «اگر عاقل باشیم دنبال ریاست نمیگردیم » احتمالاً خطاب ايشان ناظر بر ریاست طلبیهای اخیر در کشور هم بوده است. انتخابات ریاست جمهوری علاوه بر اینکه یک آزمایش بزرگ مقبولیت شخصیتهای کشور میباشد ، معیار و محک مناسبی نیز برای واگذاری مناصبی در سطح قوای سهگانه کشور هم میتواند باشد.
یکی از مبانی و معیار مهم مقبولیت و مشروعیت و صلاحیت پستهای مهم و ریاست در کشور را از همین انتخابات میشود استخراج کرد .
اما چرا عدهای با وجود شکست در آن و با تجربه کردن این ملاک مهم از طلب ریاست و مناصب مهم دست بردار نیستند؟!.
مهمترین دلیلاش شاید به چگونگی انتخاب و انتصابات کشور و اینکه از چه نوعی از فرایند دمکراتیک یا غیر دموکراتیک برخوردار است معطوف میشود.
برخی از ناظران در انداختن شایعهٔ ریاست حجة الاسلام رئیسی بر قوهٔ قضائیه را از وجه استمزاجی و جو سازی و آماده کردن فضای عمومی در پذیرش آن از جانب مردم و افکار عمومی و رسانهها میدانند.
اگرچه در ذات خود کار نامطلوبی نیست ؛ اما اینکار در دنیا، راهکار و مناسبات خود را دارد، برای آن نیز روشمندی متناسب خاص خود تعریف شده و در اغلب کشورهای توسعه یافته استفاده میشود. اما شکل پوپولیستی آن و «در انداختن طرح شایعه» و «راه بنداز و جا بنداز» در روزگار امروز جواب مناسبی نمیدهد؛ و فقط برای عوامفریبی میتواند مفید باشد.
این نکته مکمل مطلب مربوط به معیار انتخاباتیست که کسی یکبار شانس مشروعیت و مقبولیت خود را در آن امتحان کرده است.
مناصب در سطح قوای سهگانه لازمهاش مقبولیت ، صلاحیت (در سوابق و کارنامهٔ درست )و درایت و وارستگی در عدم وابستگی به مناصب حکومتی نیز میباشد. کسی که هر سه را ندارد چگونه میتواند رئیس یک قوه مهم باشد .یعنی اگر کسی نه مقبولیت و پذیرش مردمی دارد و نه سوابق مطلوبی دارد بطوریکه افکار عمومی را از کارنامه خود راضی کند، و از طرفی ریاست او همراه با شائبههای متعدد در نوع محاکماتی که داشته است موجب نقطهٔ ضعف نظام تلقی نشود( حتی عکس آن است که در جای خود قابل بحث است و یا قابل بحث خواهد شد!)همچنین در تشخیص مصلحت های شخصی خود دچار معضل است ، نمیتواند رئیس قوهای باشد که هیچکدام از این ملاکها را ندارد.
در هر حال استمزاج و افکار سنجی، موضوع مقبول و مطلوبیست اما برای ایشان (آقای رئیسی)یکبار بطور واقعی در سطح کشور (در انتخابات ریاست جمهوری) انجام شده است ! این موضوع نه تنها برای افراد مطلع از جریانات سیاسی کشور قابل تمیز و تشخیص است بلکه افراد معمولی نیز میتوانند تشخیص دهند که او چه موقعیتی از مقبولیت در کشور را دارد!
اگر چه میشود میزان محبوبیت شخصیتها را با ابزار تحقیق و نظر سنجی و از طریق مؤسسات مربوط همواره ارزیابی کرد. اما در کشور ما اهمیت کمی به این ابزار مهم داده میشود.
کسی که حتی ابتداییترین مصلحت خود را درست تشخیص نمیدهد و از دستاویز استفاده از یک شخصیت ناهنجار شبهه هنری میخواهد کسب وجهه کند! آیامیتواند از عهدهٔ ریاست یک قوهٔ مهم کشور بر آید؟
(به نظر میرسد که جناب مهندس ضرغامی هم دچار توهم و خطای استفاده ابزاری از دارندگان فالور شده است ، اما حداقل به دنبال افرادی مانند تتلو نیست! که در جای خود به آن خواهیم پرداخت)
ممکن است گفته شود که رفتار ذکر شده حد اکثر یک خطای سیاسی میتواند باشد و نمیشود یک رفتار خطا، مبنای قضاوت بشود و بر کلیت شخصیت کسی تسری یابد. این گزاره زمانی درست است که آن فرد به خطای عمومی خود پی برده و در انظار عمومی نیز معترف و بابت آن عذر خواهی کرده باشد ! اما اگر چنین کاری صورت نگرفته است لابد خطایی نیز بهزعم خود انجام نداده است! پس هنوز در تشخیص استراتژیکترین مقوله دچار ابهام و سر در گمیست!
چگونه میشود کسی که هنوز بین تشخیص کار درست و خطا در نوسان است و بعد از ارتکاب عمل انجام شده، اثرات مخرب و نامطلوب آن حتی برای جریان سیاسی منتسب به او نیز بسیار سنگین بوده، همچنانکه برای خودش نیز اثر تخریبی مستقیم داشته است ، چنین تشخیصی را ندارد که برای جبران آن باید عذر خواهی کند ، چگونه میتواند رئیس قوه مهم در یک کشور مهم باشد؟! که ازقضا رئیس قوه قضاییه است!؟
البته این متن بهدنبال تخریب هیچ کسی نبوده است؛ نه آن هنرمند قابل سر زنش است و نه دیدار با او، نه خطا های کسی غیر قابل جبران اما برای ریاست یک قوه، اسباب مخصوص ریاست آنرا باید داشت که همانا روش و منش و ابزار و الزامات متناسب با دنیای امروز نیز باشد . این نکات مطرح گردید تا بدانیم ریاست طلبی کافی نیست، بلکه علاوه بر منویات شخصی مؤلفههای دیگری را نیز اقتضا دارد.
همچنین رعایت مناسبات و مبانی (حتی) ظاهری دمکراتیک دنیای امروز را در کارنامهٔ خود باید داشت، چه رسد که کارنامه محاکمات برخیها یک کشور را در معرض مشکلات قرار دهد!