رامان
عدم انتظام و اجبار اجتماعی در جمهوری اسلامی میتوان گفت که بسیارامیل دورکیم فیلسوف فرانسوی بحث های فراوانی در این مورد نیز انجام داده است و تقسیم بندی هایی که با سوالاتی مطرح است که پیش فرض های ما محسوب میگردند اما این مبحث را در احتماع امروزی و از نگاهی دیگر ارزیابی کنیم آیا جامعه امروز ایران دارای انتظام است؟و اجبار اجتماعی در آن وجود ندارد؟سیستم های ایدئولوژیک مانند نظام دیکتاتوری فعلی ایران به دنیال آن هستند که با اتکا به کتمان حقیقت و لاپوشانی چهره ای موجه از خود ارائه بدهند اما مسئله چیز دیگریست جامعه فعلی ایران که تحت حاکمیت اسلام افراطی قرار گرفته است و تعبیر رحمانی از آن تنها دروغی ست که برای خریدن وقت بیشتر با آن قصد شیره مالیدن بر سر جماعتی را دارندنه رحمانیست نه اسلامی که در عربستان پیاده میشود و واضح و مبرهن است که مسلمان نرمال در عربستان صعودی هم این دزدان عایشه و قائله را درک نمیکنند و حتی تعابیرشان با این جماعت متفاوت است اسلام درون ایران از ایدئولوژی هم خارج است فرم نیست اسم فرمی اسلامی را به خود دارد که بازیچه است اگر قرارست نامی بر روی این شترگاو پلنگ گذارده شود مناسب ترین نامی که بر روی آن میتوان گذارد اینست که اکتفا کنیم به همین نام!!!کدام نام؟؟؟شتر گاو پلنگ!!! رهبرش نعلین میپوشد و در زیر عبایش با دلارهای نفتی تبدیل میشود به ثروتمندترین رهبر جهان, گدای در بادیه های مشهد که تا دیروز لنگ پنج زاری بود و از برای پنج زار متوسل به خایه های زن باره ای به نام داشاق الله فلسفی میشده حال آنچنان خود را باد کرده که باد فتق گرفته و از حمل دلارهای بی شمار نفتی پروستاتش هم آویزان شده است!!! بعدش مگر رهبر گشنگان جهان ثروتمند میشود؟اسلام دین گرسنگانست مگر نمیبینید پیامبرش از خودش میزند تا شکم دیگران سیر باشد و همیشه گرسنه در بلاد اسلامی چرخ میزند بیچاره همش درگیر نان و خرما بوده است و فرهنگ گدا مابی و گه و مستراح و انگشت سبابه از سر تا پایش میبارد, اینست دینی که برایش عده ای وفادار به سید علی گشنه سینه میدرند و فکر میکنند رهبرشان رهبر گشنگان و پاک ترین فرد جهان است این گروه یا احمقند و نا آگاه و یا متعصبان بی منطق!!! این نظام اسلامی از روز اول استیلای خود بر سرزمینی به نام ایران نه تنها تمام انتظام ها را از هم پاشید بلکه اجبار اجتماعی و انتظارات اجباری را هم در بدنه خودش تحکیم بخشید و در هیچ کدام از امور موفق نبود چرا؟ چون از ب بسم الله شان تا ف فرحزادشان بر مینای شعار و ایدئولوؤیست, ایدئولوژی همان افیون توده هاست که عالیجناب مارکس به خوبی آن را تشریح کرد و اکنون زمان آن رسیده که ما با فاصله گیری از شعار به سمت منطق گفتمان و دیالوگ و فرهنگ انتقاد و نقد و سکولاریسم حرکت کنیم باید شروع کنیم وگرنه از امروز توسط نسل های آینده در جریان دگردیسی نسلی فراموش میشویم منطق ما حذف نیست و من از حذف سخن نمیگویم حذف کار دیکتاتورها و سیستم های دیکتاتور مابانه نظیر همین سیستم فعلی میباشد من از اصل فراموشی سخن به میان میاورم زمان به زیر کشیدن جمهوری افراطی ( اسلامی) و جاری کردن فرهنگ انتقاد و گفتمان برای داشتن جامعه ای مدرن و سکولار با اوضاع معشیتی بسیار مناسب فرا رسیده است ما چیزی کم نداریم و لایق بهترینها هستیم زمانش رسیده, تنها باید آفتابه به دستان بادیه های اسلامی را به همان چاه فاضلاب 1400 سال پیش بفرستیم و با خود تمرین کنیم که ایدئولوژی و خشتک هر کسی به خودش مربوط است از زندگیت لذت ببر تنها این مهم است ایدئولوژی و…..برای عقب ماندگان و ملایان و خاخام و کشیشان و سایر بی دینهای دین مدار است انسان مدرن و امروزی نیازی به ایدئولوژی مخصوصا از نوع خر عیسی و سگ موسی و گاو محمد ندارد بلکه باید به انسانیت او احترام گذارده شود و انسان بودنش به رسمیت شناخته شود, زمان تغییر در ایران فرا رسیده است چه بخواهیم چه نخواهیم زمستان در حال به پایان رسیدن است.