سید زینالعابدین صفوی
زم را در کنار شیخ علی تهرانی نمیگذارم
تا بگویم هر دو محارب بودند
و چرا یکی رفت و دیگری ماند.
او را در کنار بابک زنجانی نیز نمیگذارم
تا بگویم که هر دو محکوم به اعدام بودند
پس چرا یک حکم سه روزه اجرا شد
و حکمی دیگری پس از سه سال اجرا نشد.
من “زم” را در کنار “زمینه”های گوناگون جرمش میبینم.
ایکاش برای چنین متهمانی یکپرونده روانشناختی نیز بگشایند
و ببینند چه چیزی رخ داد
تا یک روح الله نام روحانی زادهای که در زیر سقف مدیریت اسلامی نفس کشیده
و در مدارس نظام اسلامی درس خوانده،
اینسان با نظام در افتد.
آیا هیچ عملکردی از نظام او را به اینجا نکشانده است؟
آیا همهچیز در جای خود میزان بود
و او حقیقت را دید ولی از باب “لیفجر امامه” به مبارزه با حق پرداخت؟
ای کاش در مجازات زمها، زمینهها را نیز بنگرند
و زمینه سازان را نیز محاکمه کنند.
از نفرت انگیزان نیز اعتراف بگیرند
که چه سان و چه اندازه در اعدامی ساختن زمها شریک بودهاند.
اگر در کنار مجرمان، “مجرمسازان” نیز مجازات میشدند
بسیاری از دارها برپا نمیشد.
“گفت اگر منبر تو منبر بود
کار مردم نمیکشید به دار”