بخش نامه ی جدیدی در مشهد روی کار آمده درمورد اجازه نامه کتبی همسر برای بانوان متاهل و اجازه نامه ولی قهری دختران مجرد و نوجوان تا سن 20 سال برای شرکت درکوهنوردی.
قرن 21 هست و ادعای فرهنگ و آزادی هم داریم.
مگر زن متاهل یا دختر 20 ساله طفل مدرسه ای است که برای اردو یا تفریحش نیاز به اجازه و رضایتنامه داشته باشد؟
زنان کشورم برده نیستند که هیچ اجازه و اختیاری از خودش نداشته باشند و با آنها مثل بچه های پنج شش ساله برخورد میکنید.
یک زن متاهل عاقل و بالغ است با او مثل یک موجود بی ارزش و بی دست و پا برخورد نکنید.
چرا زنان کشورم نیاز به اجازه مردان دارند مگر خودشان عقل و اراده ندارند مگر برده زرخرید مردانند؟
چرا اینقدر تبعیض بین زنان و مردان است در هیچ جای دنیا اینگونه بی رحمانه زنان و دختران را بی ارزش نمیکنند.
این حجم از بی اعتمادی به زنان کشورم ثمره ای ندارد جز نسلی از دختران ضعیف و ناتوان.
آنقدر با افکار بیمارگونه به زنان به چشم ابزاری برای رفع نیازشان نگاه کرده اند که زنان هم به این باور رسیده اند که موجوداتی ضعیف و وابسته اند و برای هرکاری به اجازه مردان نیاز دارند.
سالهاست با نصف کردن حق و حقوق زنان و نپذیرفتن شهادتشان بزرگترین جنایت تاریخ را مرتکب شده اند و در جواب هر سوال و اعتراضی با استدلالهای مرخرفشان خود و قانونشان را تبرئه میکنند.
آنقدر زنان و دختران را محدود کرده اید که مثل پرنده ای در قفس فقط در حسرت پروازند و در اولین فرصت بی توجه به مقصد فقط بال و پر میزنند.
یعنی زنان و دختران کشورم حق این را ندارند که با آزادی اراده به ورزش و تفریح بپردازند و برای کوچکترین حقشان هم محتاج اجازه مردان سرپرستشان هستند.
جالب است که بسیاری از این قانون ها در ایالت خودمختار مشهد اعمال میشود و جناب علم الهدی حسابی دارند برای خودشان خدایی میکنند یک روز برگزاری کنسرت ها را ممنوع میکنند یک روز زنان و دختران را به زائرین پیشکش میکند و امروز هم این قانون مسخره.
جناب علم الهدی به راستی چه کسی چنین حقی را به شما داده است که قانون میگذارید و حکم صادر میکنید
نکند فکر میکنید امام یا امام زاده اید؟
واقعا متاسفم و برای مظلومیت زنان سرزمینم خون هم گریه کنیم کم است.