پایگاه خبری / تحلیلی نگام _ دکتر شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر پادشاهی پهلوی، ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ خورشیدی، همراه با منشی مخصوص خود، سروش کتیبه، در خانه مسکونیاش در حومه پاریس به قتل رسید!
تیم عملیاتی ترور او متشکل از سه تن به نامهای علی وکیلیراد، محمد آزادی و فریدون بویراحمدی مأموران وزارت اطلاعات رژیم ایران بودند.
شاهپور بختیار در سال ۱۲۹۴ شمسی در خانواده ای سرشناس از ايل بختياری در چهار محال و بختياری، چشم به جهان گشود. خانواده وی از زمان صفويه رياست اين ايل را بر عهده داشت. پدر وی محمدرضا معروف به «سردار فاتح» و مادرش نيز «ناز بيگم» بود.
ايل بختياری که در جنبش مشروطه به سود آزاديخواهان وارد صحنه سياسی شده بود، پيش از شاپور بختيار يک نخست وزير ديگر به خود ديده بود و آن کسی نبود جز صمصام السطنه، پدر بزرگ مادری شاپور بختيار. صمصام السطنه دو بار نخست وزير ايران شده بود؛ نخستين بار در سال ۱۹۱۲ و بار دوم در سال ۱۹۱۸.
ترور شاهپور بختیار به تلاشهای موثر در زمینه اتحاد اپوزیسیون برانداز ایران ضربه زد و ایران یکی از مبارزان بزرگ دمکراسیخواه خود را از دست داد.
در تابستان ۱۳۵۹ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تیمی به رهبری انیس نقاش (یک تبعهٔ لبنانی) مأمور ترور شاپور بختیار کردند که با هوشیاری محافظان و مأموران پلیس فرانسه نافرجام ماند. هرچند بختیار از این سوءقصد جان سالم به در برد اما در این ماجرا یک پلیس جوان زخمی و فلج شد و یکی از همسایگان خانهٔ بختیار به قتل رسید. انیس نقاش توسط پلیس فرانسه دستگیر و به حبس ابد محکوم شد اما پس از مدتی و در تبادل با گروگانهای فرانسوی در لبنان از طرف دولت فرانسه مورد عفو قرار گرفت و به جمهوری اسلامی تحویل داده شد. انیس نقاش بعد از آزادی و در ایران اعلام کرد که این تیم، از سوی مسئولان جمهوری اسلامی برای قتل شاپور بختیار اعزام شده بودند.نقاش در خصوص برنامهٔ ترورش میگوید:
برنامه بر این اساس بود که من همراه دو نفر دیگر از همراهانم به عنوان خبرنگار وارد اتاق بختیار شویم و در حین مصاحبه با اسلحهٔ صدا خفهکن شاپور و همراهش را ترور کنیم. اما متأسفانه با اشتباه خلخالیمحافظهای او افزایش پیدا کردند. در نتیجه ما مجبور شدیم با کشتن افراد پلیس جلوی منزل او به سختی وارد خانه شویم و به زور تا پشت در اتاق بختیار نفوذ کنیم.
در ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ (برابر با ۶ اوت ۱۹۹۱) شاپور بختیار و منشی وی، سروش کتیبه در خانهٔ مسکونی بختیار در حومهٔ پاریس به صورت وحشتناکی به قتل رسیدند. ترور توسط گروهی ۳ نفره، فریدون بویر احمدی، محمد آزادی و علی وکیلیراد که در قالب حامیان و دوستداران بختیار توانسته بودند به اقامتگاه وی نفوذ کنند صورت گرفت. فریدون بویراحمدی عضو شورای نهضت مقاومت ملی ایران بود و از سالها پیش به منزل بختیار رفتوآمد داشت. با وجود محافظت شبانهروزی از خانهٔ بختیار و با وجود ۱۳ محافظ مسلح، قاتلان از خانهٔ وی خارج شده و متواری شدند. جسد شاپور بختیار و سروش کتیبه در حدود ساعت ۱۱:۵۰ صبح روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۰ در حالی که ۴۸ ساعت از مرگ آنها گذشته بود، پیدا شد. بعد از چند روز علی وکیلیراد در لوزان، سوئیس دستگیر شد و به فرانسه تحویل داده شد. او در جریان محاکمهاش در ۱۳۷۲ بیان کرد که «این ترور با دستور مسئولین وقت جمهوری اسلامی ایران انجام شدهاست.»
زمانی که فرضیهٔ دستداشتن حکومت ایران در ترور بختیار مشخص شد یکی از دختران او توانست در دادگاهی از سران جمهوری اسلامی ایران به جرم شرکت در ترور بختیار شکایت کند. شهینتاج بختیار (همسر دوم بختیار) و گودرز بختیار (پسر بختیار) هم توانستند به همین اتهام از جمهوری اسلامی ایران در دادگاههای آمریکا شکایت کنند. همچنین بنیصدر علیرغم اختلافات دیرینهای که با بختیار داشت در دادگاه بختیار حاضر شد و به نفع او شهادت داد.
بنا به گفتهٔ وزیر خارجهٔ فرانسه، محمود احمدینژاد در اوایل دی ماه ۱۳۸۸ به دولت فرانسه پیشنهاد کردهاست که علی وکیلیراد را با کلوتیلد ریس، معلم فرانسوی که در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) در ایران دستگیرشده بود، معاوضه کند؛ ولی دولت فرانسه این درخواست را رد کرد. در حالی که وکیلیراد به حبس ابد محکوم شده بود تنها چند روز بعد از آزادی ریس با حکم دادگاهی در فرانسه پس از ۱۹ سال از زندان آزاد شد. شماری از مقامات جمهوری اسلامی ایران نظیر حسن قشقاوی و کاظم جلالی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از وکیلیراد استقبال کردند.
به گفتهٔ نیکلا سارکوزی رئیسجمهور وقت فرانسه، آزادی وکیلیراد مطابق با مرّ قانون و کاملاً عادی بودهاست و او در این خصوص از حق عفو که در چارچوب اختیارات ریاست جمهوری فرانسه است، استفاده کردهاست.بیبیسی مینویسد به باور بسیاری از فعالان سیاسی همزمانی آزادی وکیلیراد با کلوتیلد ریس نشان از عمل معاوضهٔ غیرمستقیم میان سران جمهوری اسلامی ایران و دولت فرانسه دارد و این آزادی نه تنها اتوماتیک و طبیعی و در چارچوب اقدامات قضایی نبوده بلکه نشان از تابعیت آن از عوامل سیاسی (فشار دیپلماتیک) بودهاست.
اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات سال ۱۳۷۰ خود، صفحه ۲۵۹ ذیل یادداشت روز ۱۶ مرداد ۱۳۷۰ به اطلاعرسانی علی فلاحیان از ترور بختیار اشاره میکند؛ در حالی که طبق گزارش رسمی پلیس فرانسه کشتهشدن شاپور بختیار و منشی او، تنها ساعت ۱۱:۵۰ صبح روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۰، یعنی ۴۸ ساعت بعد از قتل ایشان، معلوم شده (یعنی اطلاع پلیس فرانسهٔ حاضر در محل از قتل بختیار ۲۴ ساعت پس از اطلاع هاشمی رفسنجانی از آن در تهران است). به این ترتیب هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود صریحاً به آگاهبودن وزارت اطلاعات کشور از موضوع قتل بختیار یک روز پیش از کشف جسد وی اعتراف میکند. جالب اینکه هاشمی رفسنجانی همزمان با اشاره به خبر قتل بختیار بر «بیخبری» رسانههای جهانی از مرگ شاپور بختیار نیز تأکید میکند:
کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۷۰؛
سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۷۰: آقای علی فلاحیان، وزیر اطلاعات آمد. دربارهٔ ضدانقلاب در خارج، «گزارش اطلاعاتی» داد.
چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۷۰: آقای علی فلاحیان اطلاع داد که در فرانسه شاپور بختیار [آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی] و یکی از کارکنانش در محل اقامت خود در پاریس کشته شدهاست. تا شب خبری در این جهت در گزارشهای جهانی «نیامد».
پنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۷۰: مدیران وزارت اطلاعات آمدند. آقای علی فلاحیان گزارش داد و من در صحبت مفصلی، آنها را به مسایل اساسی «توجیه» نمودم. «بعدازظهر» خبر کشته شدن شاپور بختیار و دستیارش منتشر شد و بازتاب وسیعی یافت. خبر آزادی مک کارتنی، گروگان انگلیسی -در لبنان- بازتاب «وسیعتری» دارد.
جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۷۰: در اخبار و گزارشها، مسئله گروگانهای لبنان و مرگ بختیار، با تفسیرهای گوناگون دربارهٔ آن، در صدر است. به وزارت امورخارجه گفتم که برای کمک به آزادی دیگر گروگان غربی «فشار» بیاورند و توجهی به تهدیدها «نشود».
یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۷۰: آقای علی فلاحیان، وزیر اطلاعات آمد. حواشی بعد از ترور شاپور بختیار را گفت و نزدیک شدن آقای فریدون بویراحمدی به ایران و علل بازداشت آقای اسدی و خانم جهانبانی و احتمالات را توضیح داد. در مورد «کنترل» مأموران وزارت اطلاعات «تذکر» دادم.