جواد رحیم پور
سال 1398سال باختن به پنهان کاری بود. سالی که ابرچالش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و…در پی چند حادثه حوزه عمومی را به اعتراضی یکپارچه تبدیل کرد و بی اعتمادی به حاکمیت را بیش از گذشته آشکار کرد.
اکنون بی اعتمادی مهم ترین چالش کشور است که بدون حل وفصل آن نمی توان هیچ سیاستی را در کشور اجرا و به موفقیت رساند.
براساس رتبه بندی های بینالمللی جایگاه ایران در احساس فساد مرتبا با تنزل روبرو می شود. رتبه ایران در این شاخص در سال 2018 م، 138 درسال 2019 م، 146 شده است.
هیچ جای دنیا رابطه ای تقویت کننده بین فساد و کارایی برقرار نمی شود.
هیچ جای دنیا بین فساد، بین عدم شفافیت و بین رونق تولید وفرایندهای آن رابطه ای هم جهت برقرار نمی شود.
این مکانیسم ها در جهت عکس یکدیگر حرکت می کنند. تولیدی که در مسیر فساد وعدم شفافیت شکل می گیرد اولا مسیر کاهنده را طی می کند و ثانیا مرتبا از کیفیت آن کاسته می شود و ثالثا هزینه تولید آن افزایش می یابد.
کمیابی اقتصادی با کمیابی ناشی از فساد متفاوت است، اولی ناشی از وضعیت واقعی عرضه وتقاضا است ودومی ناشی از احتکار وتبانی برای سود غیر اقتصادی.
تمام فرایندها وا رزش های سیاستی طی این چند دهه مختل شده است و زمینه اعتماد عمومی نه تنها مخدوش بلکه ازبین رفته است.
سیاست هایی که از بالای سر جامعه و اعتماد آن عبور می کند، نمی تواند تحرکی در جامعه ایجاد کند.
بازسازی سرمایه اجتماعی از مسیر شفافیت می گذرد، ما به سال شفافیت نیاز داریم. البته شفافیت یک طرفه نیست تا مردم کل اطلاعات خود را دراختیار حاکمیت قرار دهند اما مردم از لیست اموال مقامات که در اختیار قوه قضائیه قرار می گیرد،اطلاعی نداشته باشند ودر آخر برخی از آنها مدعی شوند در حساب خودشان وفرزندشان مثلا کمتر از 5 میلیون تومان موجودی وجود دارد.
ما به سال های زیادی نیاز داریم، سال آزادی، سال حقوق شهروندی، سال رسانه ها، سال کاهش فقر، سال نهاد های مدنی، سال کاهش رتبه فساد، سال خلاقیت، سال کاهش انحصارات، سال تمرکز زدایی، سال کوچک سازی ستادی، سال مبارزه با خرافات و…
هیچ کدام از این سالها تحقق پیدا نمی کند تا سال شفافیت از راه نرسد. سالی که فراتر از شعار ، مکانیسم های قانونی ومدنی آن پیش بینی و ایجاد شود.