انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ در نخستین روزهای سال نو جان می گیرد. اما جان مایه آن کارنامه ای ست که در سال ۹۵ برای دولت روحانی صادر شده است:
سال ۹۵ برای دولت روحانی سال نتیجه گیری بود. سالی که اجرای برجام آغاز شد. سالی که وزیر ارشاد او کناره گرفت تا نشانه ای باشدد از عقب نشینی کامل دولت روحانی در حوزه فرهنگ. به این کارنامه باید ناتوانی دولت روحانی و به ویژه وزارت اطلاعات و کشور را در کنترل نهادهای امنیتی وابسته به سپاه و قوه قضاییه افزود. در همین روزهای اخیر دستگیری مدیران گروه هال تلگرامی و برخی از روزنامه نگاران و از جمله مراد ثقفی نشانه های روشنی هستند بر این مدعا که دولت روحانی نه فقط نمی تواند با نهادهای امنیتی زیر نظر آقای خامنه ای تعاملی داشته باشد بلکه نمی تواند شرایط سیاسی پیش از انتخابات را تحت کنترل درآورد. اما مهم ترین نقطه ضعف سیاسی دولت روحانی این نیست بلکه نقطه ضعف آنجاست که دولت روحانی در یافتن راه حلی برای مهم ترین بحران های اقتصادی و اجتماعی ایران چندان موفق نبوده است. بحران در بازار های مالی و بحران بیکاری همچنان ادامه دارد. تغییر اساسی در شرایط زندگی محروم ترین اقشار مردم صورت نگرفته و انداختن بار همه تقصیرها به دوش دولتی که ۴ سال پیش بر سر کار بوده است ارزشی بیش از یک حربه در منازعه سیاسی با تندروها ندارد.
دولت حتی از به دست دادن برنامه ای روشن برای مواجهه با مساله ریزگردها و دیگر مسائل زیست محیطی ای که ایران با آن روبروستت ناتوان بوده. ناتوانی هایی که بر دستاوردهای مثبت دولت روحانی در سال های اول در زمینه اداره بهتر و بی تنش تر امور کشور و افزایش رشد اقتصادی کشور و کنترل نرخ رشد تورم و بهبود نسبی امور در روابط خارجی سایه انداخته است.
تحولات سال ۹۵ نشان داد که ابعاد مشکلات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ای که ایران با آن روبروست گسترده تر و پیچیده تر از آنن است که با تغییر یک دولت و مجلس و آمدن این جناح به جای آن جناح حل شود. مشکلاتی که برای حل آن باید به مطالعات جدی تر و استفاده گسترده تر از نخبگان کشور و افزودن بر دامنه مشارکت سازمان یافته گروه های مدنی متوسل شد. و ظاهرا به نظر می رسد دست یافتن به چنین امکاناتی از محدوده برنامه های جناح های حاضر در منازعات سیاسی ایران خارج است.
اگر در انتخابات ریاست جمهوری در ۱۳۹۲ مساله اصلی در میان ناراضیان از احمدی نژاد و سرکوب های سال ۸۸ ، آن بود که در انتخاباتت شرکت کنند یا نه، در انتخابات سال ۹۶ مساله اصلی آن است که کسانی که یک بار به روحانی رای داده اند آیا دوباره به او رای خواهند داد یا نه؟ بنا بر این منازعه اصلی در انتخابات پیشِ رو نه منازعه بر سر رای دادن یا رای ندادن بلکه منازعه بر سر آن است که آنانی که رای می دهند به چه کسی رای می دهند؟
اگر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ امید به پایان دادن به تحریم ها و رسیدن به توافق جهانی بر سر نحوه ادامه برنامه اتمیی ایران و رها شدن از بلای عوام زدگی احمدی نژادی بسیاری از نیروهای ناامید را امیدوار کرد تا از حسن روحانی حمایت کنند، در انتخابات امسال چنین امیدی وجود ندارد. و حتی بر سر کار آمدن دانلد ترامپ در امریکا به تردید های جدی در امکان اجرای کامل برجام دامن زده است. در چنین شرایطی از میزان آرای کسانی کاسته می شود که به تغییرات اساسی چشم دوخته اند. و بر میزان اهمیت رای کسانی افزوده می شود که همواره در شمار رای دهندگان سنتی در انتخابات های ایران بوده اند؛ و معمولا به شرایط موجود در ایران خو گرفته اند.
در انتخابات پیشِ رو رای دهندگان دیگر با وعده های روحانی روبرو نیستند بلکه با کارنامه او روبرو هستند. کارنامه ای که اگر بی طرفف باشید به سختی می توانید از آن دفاع کنید. صرف نظر از آن که ناتوانی های دولت روحانی را نتیجه ناتوانی کابینه او بدانیم یا نتیجه موانعی که تندروها و پیش پای او نهادند. در هر حال جای این پرسش ها باقی است: آیا باز هم می توان به دولت روحانی امید بست؟ آیا باز هم این منطق به جای خود باقی است که بین بد و بدتر انتخاب کنیم؟ آیا رای دهندگانی که صرفا با تندروی های احمدی نژاد مخالف بودند اگر در انتخابات پیشِ رو گزینه های میانه روی غیر از روحانی بیابند به سوی آنان نخواهند رفت؟ آیا گروه های اجتماعی محروم تر که همچنان بی بهره از هر دو دولت احمدی نژاد و روحانی هستند بار دیگر به سوی شعار های عدالت طلبانه تندروها نخواهند رفت؟
پرسش هایی از این دست نشان می دهد که تصمیم گیری در انتخابات سال ۹۶ برای کسانی که از قابلیت رای دادن برخوردار هستندد پیچیده تر از تصمیم گیری در انتخابات سال ۹۲ است. حتی برای کسانی که از رای دادن به روحانی پشیمان شده اند یا وعده های او را تحقق نیافته می بینند نیز قهر کردن آسان نیست. برای آنان قهر کردن به معنای به فراموشی سپردن آن وعده ها و آن امیدهاست. برای طرفداران اصولگرایان و تندروها نیز تصمیم گیری آسان نیست. آن ها نیز با چهره های امیدبخشی روبرو نیستند. همین پیچیدگی هاست که کار انتخاب کاندیدا را برای گروه های سیاسی اصولگرا دشوار کرده است.
کاندیداهای ریاست جمهوری نیز در سال ۹۶ با دشواری های تازه ای روبرو هستند. آنان باید با به پرسش های جدی تری پاسخ دهند.. پرسش هایی که به خاطر توسعه شبکه های اجتماعی در فضای اجتماعی ایران درباره آن ها بحث می شود و به موضوعاتی مهم در افکار عمومی ایرانیان تبدیل می شود. همه این معادلات نشان می دهد که انتخابات سال ۹۶ تکرار انتخابات سال ۹۲ نیست. بلکه آزمون تازه ای برای فهم تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران است. انتخاباتی که در آن دارندگان حق رای نه فقط به کارنامه دولت حسن روحانی بلکه به کارنامه منتقدان آن نمره خواهد داد.