امید فراغت
اگر اکثریتِ مردم احساس کنند که برای حاکمیت معنی و مفهوم ندارند و دیدگاه و سلایق شان مورد احترام قرار نمیگیرد احساسِ بیپناهی خواهند کرد!
گاه احساس میشود کاربرد برخی مفاهیم مانند انقلابیگری و از این دست واژگان، ابزارِ اقلیتی برای نادیده گرفتن اکثریت است و آنان بدون در نظر گرفتن ابعاد پیدا و پنهان جامعه و درک واقعیتها و همچنین رَوند حرکت موجود، در جیک جیک مستانشان فکر زمستان نمیکنند.
به عنوان مثال دور دوم انتخابات در یکی از شهرستانهای همجوار استانِ تهران و حضور اقلیت ۴۰ هزار نفری در پای صندوق رای و انتخابِ نمایندهای با ۲۶ هزار رای، پیامِ خطرناکی برای یک جامعه مردم سالارِ دینی که واژه جمهوریت سرفصل نظام سیاسی آن است، دارد!
سئوال این است چه شده که اکثریت جامعه انگیزه لازم برای تعیین سرنوشتِ جغرافیای زندگیشان را از دست دادهاند؟ شاید چنین رویهای اقلیتی را خوشحال سازد اما در فرآیند زمان چنین نگرشهایی تولید خطر خواهند کرد!
گاه مفاهیمی مانند اکثریت نمیدانند یا متوجه نیستند! توجیهی برای خودکامگیها میشود! جامعه زمانی معنی و مفهوم واقعی دارد که سلایق مختلف در آن به رسمیت شناخته شوند!
جامعه حاکم آن زمانی قدرتِ واقعی دارد که از نهادِ اکثریت ملت برآمده باشد در غیر این صورت شرایط به گونهای میشود هم مردم و هم حاکمان بیپشتوانه خواهند شد