حسین رزاق
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را میشود از حافظهی آب گرفت؟
سرمنشأ مشکلات امروز کشور را باید زیر عبای آن دیگری جست! وقتی نظرش به احمدینژاد افتاد و با عصایش معجزهی هزارهی سوم را رقم زد.
وقتی ا.ن سازمان برنامه و بودجه و شورای پول و اعتبار را منحل کرد تا اقتصاد را تخیلی و حسینقلی خانی اداره کند!
وقتی انرژی هستهای سرفصل سیاستهای کشور شد!
تحریم، فسادسیستماتیک، اقتصادفشل و … از همانروزها که نظرشان بهم نزدیک بود پایه گذاری شد! تاوان تقلب هشتادوهشت و «احمدینژاد» همچنان دامن جمهوری اسلامی را رها نمیکند.
سیاستهای طراحی شده و ماجراجویانهی همان هشت سال بود که کشور را به بن بست کشاند تا برای بازگشت به قبل به دامن برجام بیفتیم.
اما بعداز برجام بلافاصله با پولها و ثروت آزادشدهی مردم همان سیاستها پیگیری شد و دریغ از ریالی که برای مردم و معیشت آنها خرج شود!
چراکه مسئولِ مسئولیت پذیری نمانده بود و همه از دم تیغ احمدجنتی گذشته بودند تا یک مشت بدلی و استمرارطلب بر سر سفرهی انقلاب بنشینند و پسماندهها را لیس بزنند و دهانشان بسته باشد!
.
تا وقتیکه سیاست گذار همان است و سیاست همان، این مردم آب خوش از گلویشان پائین نمیرود.
.
ميرحسين اینروزها را دیده بود که کشور به خاک سیاه مینشیند که کارد به استخوانش رسید.
.
.
.
پن: در جواب دوستانی که مدام میگویند چرا انقدر از زخم هشتادوهشت میگوئید.
نگام ؛ ناگفته های ایران ما