پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️علیمحمد نمازی
طبیعت کار سیاسی آن است که وقتی انتخابات در پیش است، فعالان سیاسی با اشتراک نظر تا مرحله پیروزی کنار هم هستند اما بعد از پیروز اختلافات بروز میکند.
منشا این اختلافات موارد متفاوتی دارد. یکی از این موارد نیز اختلاف سلیقه بر سر راه و روش و شیوه اداره کشور است. این موضوع البته خودش دو بخش دارد. ادعاهایی که مطرح میشود یا صادقانه است و یا خیر.
منشا برخی از اختلافات نیز سهمخواهی است. به هرحال وقتی پیروزی حاصل شود همه دست اندرکاران انتظار دارند که همه در هیئت حاکمه یا دولت نقش داشته و با توجه به تخصص خود وزیر، معاون رئیس جمهور و … شوند. ظرفیت هم مشخص است یعنی تعداد وزرا و معاونان بیست و چند نفر است اما در جریان مبارزات انتخاباتی عده زیادی حضور داشتهاند و هم در این جایگاهها جا نمیشوند.
به خصوص در کشورهایی که مثل ایران در جریان انتخابات کارکرد حزبی حاکم نباشد، افراد بعد از انتخابات مدعی هستند که سهم بیشتری در پیروزی داشتهاند و باید سهم بیشتری داشته باشند. هر کدام از اینها نیز مدعی است که از دیگران شایستهتر است. در این شرایط سهمخواهی نقش بسیاری مهمی دارد و قطعا موجب اختلافات میشود.
بروز اختلافات در پی سهمخواهیهای بعد از انتخابات آن جبهه یک نواخت و یکدستی که برای موفقیت رئیس جمهور فعالیت میکرد را از بین میبرد و این یکی از معضلات اصلی دولت رئیسی خواهد بود.
هرچه جلوتر برویم اختلافات بیشتری بروز میکند، به خصوص زمانی که رئیس جمهور یا هیات دولت موفق نشود به شعارها و برنامههایی که اعلام کرده است دست یابد. در این شرایط کسانی که از کابینه بیرون ماندهاند بیشتر مخالفت خواهند کرد. هیچ تضمینی هم نیست که بگوییم که دولت رئیسی با این مشکلات مواجه نمیشود.
دقت داشته باشید که وقتی احمدینژاد در دولت اول انتخاب شد وحدت و رقابت انتخاباتی خیلی بیشتر از انتخابات اخیر بود. در آن شرایط افرادی که به احمدینژاد کمک کردند حق بیشتری برای تاکید بر کمکهای خود در جریان رقابتها داشتند. این دوره اما رقابت به قدری شدید نبود که حامیان رئیسی حرف چندانی برای گفتن داشته باشند و حمایت خود را خیلی موثر بدانند.
دیدیم که حتی احمدینژاد طی هشت سال ناگزیر شد مدام وزرای خود را تغییر دهد و در دولت دوم اختلافات بسیاری با اصولگرایان داشت. لذا در این دوره از ریاست جمهوری نیز با وضعیت مشابهی مواجه خواهیم شد.