پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️عبدالله مؤمنی
چرایی سرخوردگی جامعهی هوادار تغییر، از عاملیت اصلاحطلبی و سیاستگذارانی که به نام اصلاحات ردای قیمومیت تام برای اصلاحطلبی بر تن کردند به راحتی برای مخاطبان و بدنهی اصلاحطلبی روشن است. نیروهای اصلاحطلب که مدعی بازسازی و رفع خطاها در قالب نهاد عالی اصلاحات را بودند؛ در عمل هیچ سیاست ترمیمی معطوف به خواست جامعه و مردم انجام ندادند و بلکه به بازتولید تمامیتخواهی و انحصارطلبی در سیاستهای انتخاباتی خود دست زدند.
اینکه سرنوشت اصلاحطلبی با ربع قرن تجربه، در موقعیتی است که موجب انحطاط اصلاحطلبی شده است؛ بیانگر انتقال این پیام به جامعهی جویای تغییر و توسعهی ایرانی است که نتیجه کاربست سیاستگذاریهای منتسبان به اصلاحات برای حامیان اصلاحات در عمل چیزی جز تکرار سیاستهای جریانهای معارض اصلاحطلبی نیست.
زمانی که حامیان بین یک جنبش و مخالفانش فاصلهای نبییند و در عمل نیز خروجی کار این دو جریان به گونهای باشد که آنها را متحدان یکدست ببینند، هیچ دلیلی برای پیوستن به جنبش و جریان اصلاحات وجود ندارد.