✍️ مهدى نخل احمدى
آیتالله خمینی، رهبر پیشین نظام، اوایل انقلاب گفته بود:« ما نه تنها این دنیای شما، که آن دنیای شما را هم آباد میکنیم»
آن دنیا که ارزانی خود مسئولان نظام. این دنیا هم که تکلیفاش روشن است. ایرانیها یا دربهدر غربت شدهاند و یا در صف مرغ و روغن و پوشک بچه، عمر میگذرانند.
امروز آیتالله خامنهای، رهبر کنونی نظام، گفته است:« گرانیها تقصیر دلالهاست»
من دلالی بزرگتر از خود ایشان نمیشناسم. دلالی که عاقبت و سرنوشت یک ملت را قربانی آرمانی به اسم “انقلاب” کرده است.
چهل و اندی سال از عمر این حکومت میگذرد. چهل و اندی سال که روزگار، آهسته آهسته برای مردم شبیه به کابوس شده است. آقای خامنهای در اغلب سخنرانیهایش صحبت از انقلاب میکند. توصیه میکند که انقلاب باید زنده بماند و مسئولین باید انقلابی باشند. اما این انقلاب چیست که چهل و اندی سال آزگار هنوز راهگشای چیزی نشده است؟
چهل و اندی سال است که از ذیل تا راس این نظام میگویند ما برحقایم. میگویند ما چیزی داریم که دیگران ندارند. برای اثبات این ادعا هم همهچیز این مملکت را به حراج گذاشتهاند. از نفت بگیرید تا منابع طبیعی. از گاز بگیرید تا دریا و خاک را. از اعصاب مردم بگیرید تا حداقل معیشت خانوادهها را.
گفتند که قرار است این انقلاب جهانی شود. قرار است صدای این انقلاب به گوش تمامی آزادیخواهان دنیا برسد. اما ظاهراً راه را به عمد یا به سهو به خطا رفتهاند.
هیچ انقلاب، جامعه و کشوری بدون ایجاد رضایتمندی مردماش به اقتدار نرسیده است. رضایت اکثریت یک جامعه، روح اصلی اقتدار و تداوم یک حکومت است. صدای هیچ انقلاب و اقتداری با موشک و بمب اتم به گوش هیچکجای دنیا نرسیده است. اقتدار یک نظام در اقتدار شهروندان آن نظام خلاصه میشود. در عزتمندی و سربلندی مردماناش.
امروز هیچ کجای دنیا به یک ایرانی به خاطر موشکهایی که حکومتاش دارد، احترام نمیگذارند. اما به یک سوئیسی، به یک آمریکایی و به یک اسکاندیناویایی به خاطر اقتصاد باثبات، درآمد بالا و مداراجویی حکومتشان احترام میگذارند.
آقای خامنهای به انقلاب چهل و اندی سال پیش آویزان میشود، زیرا او میداند که جامعهی امروز را سلاخی کرده است. روح و روان و تن مردماش را. او چارهای ندارد. راهکاری ندارد. پاسخی ندارد. اساسا او اصلا اینکاره نبوده است.
زمانی که در دههی ۶۰ مجلس خبرگان، با لابیگری رفسنجانی، علی خامنهای را کاندیدای رهبری کردند، او به صراحت گفت:« وای به حال ملتی که من رهبر آن باشم» آن روز شاید اعضاء آن مجلس، و مردم، حرف او را نفهمیدند. اما امروز دیگر مثل روز روشن شده است. امروز واقعا وای به حال آن ملتی آمده که او رهبر آن است.
امروز تنها چیزی که برای علی خامنهای برای آویزان شدن مانده، همان انقلاب است. اما برای مردم چه؟ برای مردم چه مانده است؟