- علیرضا احمدپور خرّمی / منبع: کانال تلگرامی تحلیل زمانه
خشونت نمادین یكی از واژه هایی است كه توسط پیر بوردیو ابداع شده است. «خشونت نمادین، نوعی از خشونت است كه با همدستی ضمنی كسانی كه این خشونت بر آنها اِعمال میشود و نیز كسانی كه آنرا اِعمال میكنند، انجام میشود؛ زیرا اغلب هردو گروه، نسبت به اِعمال آن، آگاهی ندارند.»
بوردیو معتقد است، چنین خشونتی، تحمیلكننده اطاعتهایی است، كه به صورت دستوری و بله قربان نیست؛ بلكه با اتكا بر “انتظارات جمعی” و “کلیشههای ذهنی”، فهمیده و درونی میشوند.
بوردیو، دولت را مكان كشمكش بر سر انحصار خشونت نمادین میداند؛ «خشونت نمادین بهگونهای غیر مستقیم و بیشتر از طریق مكانیسمهای فرهنگی اعمال میشود. نظام آموزشی، نهاد عمدهای است كه از طریق آن خشونت نمادین بر انسانها اِعمال میشود.
زبان، معانی و نظام نمادین افراد در رأس قدرت، بر بقیه مردم جامعه تحمیل میشود. این نوع خشونت، گفتمان حاکمیت را تحكیم بخشیده و عملكردهای واقعی آنها را از چشم بقیه مردم پنهان میسازد.
یک مثال ملموس در جامعهی ما تاکید حکومت بر حجاب، با استفاده از نهادهای فرهنگی از قبیلِ صدا و سیما، رسانهها، حوزه و آموزش و پرورش است. تقریبا در سخنرانی هر روحانی ردپایی از مذمت بیحجابی و محاسن حجاب میتوان یافت. من کارشناس مذهبی نیستم و اصل حجاب را هم تحلیل نمیکنم؛ بلکه شکل فشار حاکمیت، برای مبارزه با بیحجابی را آن هم تحت نظریه خشونت نمادین بوردیو بررسی میکنم.
حاکمیت هزاران بار بیش از تمرکزش بر مبارزه با فساد، اختلاس، رشوهخواری، زمینخواری و …، بر مبارزه با بیحجابی، تاکید دارد. البته اَشکال این مبارزه هم بعد فیزیکی(گشت ارشاد) دارد و هم بعد نمادین و پنهان.(رسانهها، کتب درسی، سخنرانیها و…)
اما آیا واقعا حاکمیت عزمی راسخ در مقابله با بیحجابی دارد؟؟ پاسخ را خود بوردیو میدهد؛” این نوع خشونت، گفتمان حاکمیت را تحكیم بخشیده و عملكردهای واقعی آنها را از چشم بقیه مردم پنهان میسازد.”
آری این مبارزهی نمادین، به دنبال نتیجه نیست، بلکه هدف پنهان کردن عملکردهای واقعی سیستم، از چشم مردم است.
اما مردم، مردم نیز طبق نظریهی فوکو عمل کرده و مقاومت میکنند، مقاومتی نمادین. در طی سالهای پس از انقلاب بدحجابی همواره و به صورتی مستمر در حال گسترش بوده است. حتی بدون تحقیق علمی، صرفا با مشاهدهی عکسها و فیلمهای این سالیان، نتیجهی فوق قابل استحصال است. فوکو معتقد است قدرت منسجم و یکجا و در نزد عدهای خاص نیست، بلکه قدرت ماهیتی پراکنده و پخش شده دارد. در این مورد خاص مردم با سعی در بدحجابی، در مقابل خواست حاکمیت مقاومت میکنند، در واقع قدرت خود را به رخ میکشند و این شکل از مقاومت، سالهاست ادامه دارد. آنهایی که مبادرت به بیحجابی میکنند خرسندند که توانستهاند حاکمیت را به چالش بکشند.
اما آیا واقعا چنین است؟
پاسخ در طیف بین نه و آری، به نه نزدیکتر است. این مقاومت نمادین همان چیزیست که حاکمیت برای پنهان نگهداشتن سایر عملکردهای خود به آن نیاز دارد.
درگیری ذهنی مردم با فرعیات و غفلت از سایر منکرات بزرگ، بازی کردن در زمین حاکمیت و ایجاد حس پیروزمندی برای مردم است ولاغیر.