✍️ داوود حشمتی
تیم رسانه ای (و البته اجارهای) قالیباف روز سه شنبه 18 فروردین 1400 با انتشار شایعه استعفای ابراهیم رئیسی از قوه قضائیه و جدی شدن ورودش به انتخابات، این مساله را به بحث مهمی تبدیل کرد. بحثی که به سرعت با تکذیب دفتر آقای رئیسی روبه رو شد. اما سئوال این بود که این شایعه از کجا بیرون آمد و چه اهدافی را از انتشار آن دنبال می کردند؟
اگر رقبای قالیباف را دسته بندی کنیم، مهمترین رقیبش برای حضور در انتخابات ابراهیم رئیسی است. او (و البته سایر کاندیداهای اصولگرا) میدانند در صورت حضور رئیسی در انتخابات، شانسی برای اینکه بتوانند به کاندیدای اجماعی تبدیل شوند، ندارند. لذا ناگزیر هستند همچنان او را در جایگاه ریاست قوه قضائیه حفظ کنند. شنیدههایی که حول این موضوع منتشر شده این گمانه را جدی میکند که مجموعه نظام از اقدامات آقای رئیسی در قوه قضائیه رضایت دارد و لذا بهتر است در همان سمت ادامه دهند. این گمانه تثبیت شده بود تا آنکه دو خبر و تحلیل دیگر هم مطرح شد.
اول اینکه: شایعاتی مبنی بر اصرار بر حضور آقای رئیسی در انتخابات مطرح شد که اجازه حضور را با استفعای او ممکن پذیر میکرد. اما هیچ رسانهای به آن به صورت علنی اشاره نکرده بود (تا همین امروز). مهمتر از آن اینکه از آیت الله اعرافی به عنوان جانشین او یاد شد که در واقع معنای روشن آن این بود که نباید بر حضور رئیسی در انتخابات اصرار کنند. در غیر این صورت همه چیز برای جابه جایی او آماده است.
با این وجود به تاریخ 18 فروردین 1400 رسیدیم که تیم قالیباف در یک اتاق کلابهاوس ادعای استعفا و جانشینی آقای رئیسی را برای حضور در انتخابات (که پیشتر شایعه غیرقابل طرح بود) علنی کردند. اما بلافاصله هم در بیرون (از طرف دفتر آقای رئیسی) و هم در همان محیط، این خبر تکذیب میشود. اما معنای انتشار این موضوع چیست؟
این مساله حتی با وجود تکذیبها هم موجب شد تا مساله استعفا در مورد آقای رئیسی به گزارهای مهم پس از این تبدیل شود. پیشتر در یادداشتی نوشته بودم که ممکن است «آقای رئیسی برای حضور در انتخابات ناگزیر به استعفا شود». لذا همچون یک ماه پیش معتقدم که رئیسی «نقد قوه قضائیه را به نسیه قوه مجریه نخواهد داد» با این حال بازی رسانه ای تیم قالیباف هم بیپاسخ نمیماند.
اولا اقدام به این حمله نشان میدهد بحث های مربوط به وحدت در میان اصولگرایان هیچ کدام سرانجام نداشته و همه منتظر تصمیم آقای رئیسی هستند. تیم قالیباف هم سعی کرد او را وادار به تصمیم گیری کند.
ثانیا: ظاهرا نگرانی تیم قالیباف از حضور آقای رئیسی جدی شده است. شاید آنها خبرهایی دارند که ما از آن بیاطلاع هستیم. اما میدانند در صورت حضور رئیسی هیچ شانسی برای حضور قالیباف نیست.
ثالثا: این سناریو مطرح است که امکان دارد رئیسی کاندیدای نهایی نباشد. به این معنا که وارد عرصه انتخابات شود و با این ورود اجماع سازی در میان آنها انجام شود اما در نهایت کارت جانشینی خود را به فرد دیگری تحویل دهد. اینگونه سازکارهای وحدت که خودش موجب اختلاف میان «پدرخواندههای اصولگرایی» است، دور خورده و پایان می پذیرد.
رابعا : با انتشار این موضوع در محافل خبری آقای رئیسی ناگزیر به انتخاب میشود تا کسانی چون قالیباف را از شک و تردید آمدن و نیامدنش خارج کند.
خامسا: وقتی این خبر در محافل رسانهای منتشر میشود، طبیعتا انتظاراتی مبنی بر اینکه اگر واقعا آقای رئیسی قصد انتخابات دارد لذا استعفا دهد را به یک مطالبه در میان سایر کاندیداها هم تبدیل میکند. از این منظر مسیر برای حضور رئیسی در انتخابات سنگلاخ میشود.
سادسا: برخلاف سایر کاندیداها قالیباف از رسانههای خوبی برخوردار است. فارس، مشرق چند سایت و روزنامه از امکاناتی هستند که در اختیار او قرار دارند. همچنان که دیدیم فارس در حمله به سعید محمد پیش قدم میشود. لذا تصور اینکه کاندیدای اصولگرایی بدون استفاده از این امکانات بتواند خود را مطرح کند کمی مشکل است. برای همین هم بود که تیم سعید جلیلی دو شب قبل برنامه ای را در کلاب هاوس برگزار کرد که در آن از «بایکوت رسانه ای جلیلی» گلایه کرده بود.
مجموعا اینکه: تاکنون تیم قالیباف علاوه بر حمله اولیه به سعید محمد، حمله دوم را متوجه رئیسی کرده است. اما نقطهای که هر سه را بهم میتواند تلاقی دهد، انتشار بخشی از پرونده عیسی شریفی است که قرارگاه خاتم (سعید محمد) را به قالیباف و رئیسی پیوند میزند