✍?فرشاد قربانپور
روسیه، منفورترین همسایه ایران، از نظر مردم ایران است. امپراتوری تزارها با چندین یورش به ایران بخشهایی گسترده از ایران را به یغما بردند.
اوج این استعمارگری در عهدنامههای گلستان و ترکمانچای دیده میشود.
با این حال حس روسدوستی در میان برخی از سیاستمداران ایران هیچ از میان نرفت.
تا جایی که برخی از آنان حتی تلاش کردند با سفر به شوروی یا روسیه برای خود وجهه ایجاد کرده و با به رخکشیدن عکسشان با رهبران کرملین به مردم فخر بفروشند.
پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، اتحاد جماهیر شوروی حکومت انقلابی را به رسمیت شناخت اما وقتی برخورد با حزب توده و دیگر گروههای چپ در ایران از سال ۱۳۶۰ آغاز شد، روابطش با ایران تیره شد.
سپس شوروی روابط خود با عراق را گسترش داده و تامینکننده اصلی اسلحهی عراق برای جنگ با ایران شد.
در این زمینه، شوروی قراردادی استراتژیک با عراق بست و به جز بمب اتم همه نوع اسلحه دیگر به عراق داد.
در این دوره یکی از دیوارنویسیها در مناطق جنگی ایران این بود:《روسیه با موشک از ملت ایران پذیرایی میکند》که اشاره داشت به موشکباران شهرهای ایران توسط عراق با موشکهای روسی.
با این حال پس از اصلاح قانون اساسی و حذف پست نخستوزیری، علیاکبر هاشمیرفسنجانی که مهمترین نامزد ریاست جمهوری تلقی میشد به مسکو رفت.
اولین انتخابات ریاستجمهوری پس از درگذشت آیتالله خمینی در ۶ مرداد ۱۳۶۸ برگزار شد و هاشمی اصلیترین نامزد و یکی از دو نامزد تایید شده بود.
او در راستای بالابردن سطح خود به عنوان یک دولتمرد، تنها دو هفته پس از درگذشت آیتالله خمینی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۸ و ۳۸ روز مانده به انتخابات به شوروی رفته و با میخائیل گورباچف دیدار کرد.
در مسکو از هاشمی به عنوان کسی که رئیسجمهور آینده ایران است استقبال شد.
هاشمی ۴ روز آنجا ماند و دیدارهای بسیاری داشت. تلویزیون هم هر شب او را نشان میداد. تبلیغاتی پر زرق و برق در رسانه تحت ریاست برادر، که مورد اعتراض عباس شیبانی دیگر نامزد انتخابات ریاستجمهوری واقع شد.
به هر حال در این ماراتن انتخاباتی، از پیش مشخص بود که برنده هاشمیست.
هشت سال بعد، در روز پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۷۶ علیاکبر ناطقنوری به روسیه رفت. ناطق نوری نامزد انتخابات ریاست جمهوری که تقریبا یک ماه و نیم بعد برگزار میشد، بود.
علیاکبر ناطق نوری نیز ۴ روز در مسکو ماند. از او در آنجا به عنوان کسی استقبال شد که گویی رئیسجمهور آینده ایران است.
ناطق نوری با بوریس یلتسین رئیسجمهور روسیه و بسیاری از مقامهای دیگر دیدار کرد.
از آن سو هم دوستش و وزیرامورخارجه احتمالی دولتش، یعنی محمدجواد اردشیر لاریجانی در لندن با نیک براون مدیرکل وزارت امورخارجه بریتانیا دیدار کرده و درباره ریاستجمهوری ناطق نوری صحبت کرده بود.
اما در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶، محمدخاتمی از صندوق درآمد و ناطق نوری هم دیگر هیچگاه در عرصه سیاست ایران ندرخشید.
۲۳ سال پس از ناطقنوری، محمدباقر قالیباف، نامزد احتمالی انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ پا در یک کفش کرده تا بخت خود را با یک فیگور دیپلماتیک بیدار کرده و عکس با پوتین در کرملین را بکشد به رخ ملت.
عجیب آنجاست، او که خود را اصولگرا و چهرهای انقلابی، دوآتشه و ارزشی میداند در روزهای دهه فجر و به ویژه در اوج آن یعنی در ۲۲ بهمن به جای اینکه در تهران باشد، عزم کرده که میهمان کرملین شود. چرا؟ مسکو چه خبر است؟ سفر مسکو مهمتر است یا دهه فجر؟!!
او که پای ثابت انتخاباتهای ریاستجمهوری سالهای اخیر بود آرزویش بهدست گرفتن سکان دولت است.
با این حال، این فیگور دیپلماتیک قالیباف به دلیل امتناع ولادیمیر پوتین از دیدار و عکس گرفتن با او ممکن است به قاعده خواستههای سردار نباشد.
به ویژه که حسن روحانی، رئیسجمهور نیز در مناظرههای انتخاباتی، بحثهایی پیرامون خریدهای نظامی (احتمالا از روسیه) را متوجه فرمانده پیشین کرده بود.
البته دستگاه قضا طی یک اعلامیه پیش از انتخابات مجلس گذشته تمام اتهامات وارده به محمدباقر قالیباف را بیاساس خواند.
با این حال بحث این نوشتار روی روسگرایی برخی از سیاسیون ایران و بطور کلی اصولگرایان است.
چنانچه هم هاشمی و هم ناطق و هم قالیباف، دستکم در زمان سفر به روسیه، مشی اصولگرایی داشتند.
البته تجربه ناطقنوری نشان داد که مسافران مسکو حتی اگر با صاحبان کرملین عکس داشته باشند، لزوما کامیاب نمیشوند.
هر چند ممکن است تعابیر و تفسیرهای مربوط به دولت انقلابی، دولت جوان، دولت نظامی و… ویژگیهایی باشد که قالیباف خود را حائز برخورداری از آنها بداند.