✍️جاوید قرباناوغلی
در چند روز گذشته علاوه بر دولتمردان و مردم ایران، چشمهای نگران صدها میلیون انسان در اقصی نقاط جهان نظارهگر انتخاباتی بود که در ظاهر ربطی به آنان ندارد ولی واقعیت غیر از این است و نهتنها برای تهران بلکه برای پاریس و لندن و برلین و مسکو و ریاض و توکیو نیز سرنوشت این انتخابات و اینکه چه کسی زمام امور قدرتمندترین کشور جهان را در دست خواهد گرفت، بسیار مهم است.
بنابراین اولین گام در اینکه «با آمریکا چه باید کنیم» چه درصورتیکه همچنان او را دشمن بنامیم یا مانند برخی بازههای زمانی و برای کسب موقعیت برتر برای خود یا همپیمانان خود در لبنان، افغانستان، عراق راه مذاکره را انتخاب کنیم، در گرو شناخت پدیده و رخدادی است که در همین چند روز گذشته در آمریکا رقم زده شد. مردی رفت و مرد دیگری آمد، رویدادی که برخی از دلواپسان دوره مذاکرات هستهای، امروز با منطق «سگ زرد برادر شغال است» درصدد القای این نکتهاند که هیچ اتفاقی نیفتاده و ترامپ و بایدن و اوباما و جورج بوش همه از یک قماشاند.
نگارنده بر این باور است که در «خلاصی از ترامپ» شاهد نوعی اجماع جهانی بودیم و تنها اسرائیل، روسیه، عربستان و امارات استثناهای این اجماع نانوشته بودند. این پیام روشنی برای کشوری و ملتی است که بیشترین آسیب را از سیاستهای خصمانه ترامپ دید و شاهد ظالمانهترین تحریمهای ضدانسانی حتی در دوره انتشار ویروس کرونا و نیازمندی به تهیه دارو و تجهیزات بود. طرفه آنکه نتانیاهو رفیق گرمابه و گلستان ترامپ، بلافاصله به بایدن، برنده کارزار انتخاباتی واشنگتن تبریک گفت.
این در حالی بود که ترامپ فراتر از سیاست رسمی آمریکا و همه رؤسای جمهور این کشور در حمایت از رژیم صهیونیستی سنگ تمام گذاشت. سفارت آمریکا را به بیتالمقدس منتقل کرد، انضمام بخش بزرگی از کرانه غربی و جولان به سرزمینهای اشغالی را تصویب کرد، با درپیشگرفتن تشویق، ترغیب یا اجبار دیگر کشورهای عربی به شناسایی رژیم صهیونیستی و برقراری روابط علنی سیاسی بزرگترین خدمت را به نتانیاهو و جناحهای راست افراطی اسرائیل کرده بود.
نادیدهگرفتن رفتن چنین مردی از کاخ سفید با این رویکرد در برابر ایران، حمایت بسیار بالاتر از سیاست رسمی آمریکا از اسرائیل، در اشکالی جدید و بسیار خطرناکتر از کمپ دیوید و هممرزکردن رژیم صهیونیستی با ایران، یاغیگری در سطح جهان و زیرپاگذاشتن همه معاهدات بینالمللی، چیزی جز انکار روز روشن نیست.
رئیسجمهور منتخب آمریکا قبل از پیروزی در انتخابات بهصراحت اعلام کرده که به توافق برجام بازخواهد گشت. بدون هیچ شک و تردیدی میتوان حدس زد که از هماکنون لابیهای اسرائیلی و عربی مخالف توافق هستهای دور جدیدی از فعالیت فشرده نزد تیم بایدن را آغاز خواهند کرد.
علاوه بر مخالفتهای صریح نتانیاهو و دهانکفکرده او در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و نمایش مضحک برنامه هستهای ایران، از یاد نبردهایم که شاهزاده سعود الفیصل، وزیر خارجه وقت عربستان، با عجله به وین رفت و با جان کری در هواپیمای خود ملاقات کرد تا به نظر خود مانع توافق با ایران شود. سیاست امروز اسرائیل و عربستان در مقابل ایران به مراتب شرورانهتر و ضدیت با ایران صریح تر شده است.
به نظر میرسد ایجاد شکاف در این اتحاد، باید از اولویتهای سیاست خارجی ایران در دوره پساترامپ باشد. برای تحقق این امر پیشنهاد میکنم:
1 _ با توجه به سیاست اعلامشده بایدن در بازگشت برجام، ایران از بهکارگیری ادبیاتی که میتواند فرصت برای لابی مخالفان عربی، اسرائیلی باشد، پرهیز کند. اینکه بایدن با چه شرایطی به برجام برجام بازمیگردد و شرط ما چیست، بیش از آنکه سیاست توییتی و بیان مواضع رسانهای باشد، میتواند از طریق گفتوگو قبل از ورود بایدن به کاخ سفید صورت گیرد. تجربه موفق مذاکرات دوجانبه در مذاکرات قبل، چه در عمان یا ژنو و وین، مدل خوبی برای این مهم است.
2 _ از هماکنون میتوان نگرانی محمد بنسلمان را از خلال سیاستهای اعلامی بایدن در قبال ایران، مشاهده کرد. برای گرفتن بهانه از دست کسانی که سیاستهای منطقهای ایران را خطرناک میدانند، ضروری است دستگاه دیپلماسی تمرکز خود را بر اصلاح و بازسازی روابط با همسایگان بگذارد.
3 _ سیاست خارجی کشورها، امری فراجناحی است. متأسفانه این مسئله در ایران به مناقشه بین جناحهای سیاسی و تسویهحساب تبدیل شده است.اینکه یک نفر از مجلس یا از تریبون نماز جمعه بدون در نظرگرفتن سیاست رسمی حرفی زده و مشکلی برای کشور ایجاد کند، نشانه آزادی عقیده نیست. دوره دوم اهه تا جلوس بایدن در کاخ سفید از حساسیت فوقالعادهای برخوردار است و مدیریت این بازه زمانی را جدی گرفته و با تدبیر فرصت را برای طرفهایی که نگرانی آنها از پیروزی بایدن مشهود است فراهم نکنیم./ شرق