سیدجواد خویی از نوادگان آیتالله خویی و مسئول مدرسۀ دارالعلم نجف در گفتوگو با شفقنا گفت: «یکی از خصایص مکتب نجف، دوری از سیاست، است، دوربودن حوزۀ نجف از سیاست به این دلیل نیست که حوزه، سیاست نمیداند یا چون سیاست موضوع بسیار مهم و عظیمی است و عقل فوقالعاده ای میخواهد یا اینکه کسرِ شأن آنهاست که وارد این موضوعات شوند.
این امر به این دلیل است که نجف به تخصص خود احترام قائل است و می گوید : «… من در علوم دین و شریعت متخصص هستم و از من نخواهید کار دیگری کنم…» مانند اینکه به یک مهندس معماری بگویند مدیر آموزشوپرورش یا کشاورزی شود؛ قطعا نمیپذیرد و میگوید شغل من نیست، نجف، عقلا و شرعا تعارض میبیند…»؛ لذا آقای سیستانی برای مقلدین خود فتوا دارد، لاینبغی الرجال دین تصدی للامور اجرائیه و تنفیذیه: مردان دین و روحانیون برای امور اجرایی شایسته نیستند… .
آقای سیستانی قائل به ولایت انسان بر خود است و میگوید: «کسی ولایت بر من ندارد؛ مگر دلیل بیاید»؛ مثلا اسلام میگوید [که] پدر ولی توست؛ اما، اگر برای این ولایت دلیل نداشته باشم و تو نتوانستی دلیل بیاوری، ولایت جعلی است و اصل ولایت ثابت نمیشود… .
آقای ثانی میگوید «ولایت نکاح النفس»… . میرزای نائینی میگوید «ولایت امه» که همان شورا و پارلمان است… ؛ ولی آقای خمینی قائل به «ولایت فقیه» است.
مکتب نجف به ما یاد داد که با عمل، تبلیغ تشیع کنیم، من مثال عملی میآورم، در حال حاضر ۴۰ کیلومتر مانده به مکه و مدینه نوشته شده لایجوز، یعنی هرمسیحی نمیتواند وارد مکه و مدینه شود، هرمسیحی نمیتواند وارد حرم امام رضا شود؛ اما مسیحیان وارد حرم امیرالمومنین میشوند؛ امیرالمومنین ( بعد از پیغمبر اکرم …نزد ما، اولین شخصیت جهان تشیع است؛ پس از ورود مسیحیان به حرم امام علی، نه کسی اعتراض میکند و نه کسی عکس العملی نشان می دهد و این امر نشاندهندۀ این است که در نجف با وجود اختلاف میان ادیان، گفت وگو و احترام جا افتاده است.
ما این عقیده را نداریم که رئیس دولت سُنی یا مسیحی باشد، میگوییم هرکسی هست، عدالت را اجرا کند؛ اگر عدالت را اجرا کرد، شیعه [و] سنی و مسیحی متدین ذینفع هستند [و] باید در حقوق و واجبات در نهادهایی که تقسیم میکنند، مساوات وجود داشته باشد…