چند روزی نمی گذرد که خبر بازداشت سید محمد حسینی در آمریکا تائید شده است.چه میشود شومنی با سواد و پرطرفدار در صداوسیمای گزینشی جمهوری اسلامی پایش به سیاست باز میشود، اپوزوسیون تشکیل میدهد ، ادعای رهبری میکند و به ناگاه متهم به ترور شده و بازداشت می شود؟؟آیا نمودار روزمه کاری و زندگی شخصی سید محمد حسینی حرفی برای گفتن دارد؟؟ فراز و فرود بسیار در این نمودار نشان از چیست؟؟
آدمی سرگشته و حیران و مفلوک میگردد وقتی چنین تناقضات بصری و پارادوکس های سمعی را میبیند و میشنود.
در سیاه بودن سیاست شکی نیست ، ثابت شده است و بی پرده .اما گاها در پشت بی پرده بودنش چنان درهای تو در تویی باز و بسته میگردد که هر بیننده و خواننده ای را دچار سردرگمی و تشویش تصور می گرداند.
سید محمد حسینی نمونه فاحش و بارز حب و بغض یک موجود زنده نسبت به جمهوری اسلامی است.شخصی که با شعار ری استارت وارد شد اما پس از مدتی وارد مرحله استندبای شد و در نهایت میتوان از واژه شات داون برای او استفاده نمود.
همین است نتیجه ی نداشتنِ هدف و برنامه و اعلام رهبری.
هر که از راه رسد خود را بعنوان نجات دهنده و راهنمای ملت ایران معرفی می کند.
حسینی که هیچ گونه رحم و دلسوزیه حسینی واری در رفتارش دیده نشد.چنین میشود که بجای ری استارتی امیدبخش ، تبدیل به شات داونی مضحک و پر ابهام میگردد.
حسینی ها را باید درس بگیریم و هزاران بار از روی شان مشق کنیم ، غلط هایمان را پاک کنیم و از روی هر غلطمان صدبار بنویسیم تا بیاموزیم هر کسی را بهر کاری ساختن…..
تخریب ، حمله به وسایل نقلیه مردم که در خیابان پارک شده است، آتش زدن مساجد و توهین به مقدسات و اعتقادات مردم، تهدید به قتل خانواده نظامیان، و از همه مهمتر توهین به شعور یک ملت با معرفی خود بعنوان نجات بخش و رهبر آنها و ….
این پایان ری استارتی است که خاموش شد.