✍️سلمان هادوی
سید احمد شمس در بخشی از نامه سرگشاده خود به سید حسن خمینی این ماجرا را چنین روایت می کند:
چند ماه قبل از اعدام زنده یاد روح الله زم ، سید محمود رضوی که سالهاست با سازمان اطلاعات سپاه ارتباط دارد و از عوامل این مجموعه می باشد ، با من ارتباط گرفت و گفت وقتی برای تشییع جنازه پدرت به نجف رفتی دوستان ما قدم به قدم تو را تعقیب میکردند و با آن که میتوانستند دستگیرت کنند ، این کار را نکردند ، آنها به تو نگاه مثبت دارند ، اگر بتوانی لب مرز ترکیه با ایران بیایی بدون آن که در پاسپورتت مهر ورود به ایران ثبت شود بد نیست ملاقاتی با دوستان ما داشته باشی ، من به رضوی گفتم : نقشه شما کمی سوراخ است ، گیرم وارد ایران شوم و در پاسپورتم مهر ایران ثبت نشود ، آیا نبایستی قبل از رسیدن به ایران از جلوی گیت پلیس ترکیه رد شوم ؟! ، آیا پلیس ترکیه مهر خود را در پاسپورت من ثبت نمی کند؟!!! ، مدتی گذشت و زم اعدام شد ، برای رضوی پیام گذاشتم ، آقا محمود ؛ گویا مال حرام به تو ساخته ، می خواستی من را به ایران بکشی و همراه زم بر سر دار کنی ، به او یادآور شدم از کجا به کجا رسیده و اینک پشتیبان مالی بسیاری از نفوذی های اطلاعات سپاه در درون اپوزوسیون داخل و خارج از کشور است ، و برای بسیاری از آنها از طریق صرافی های دوبی و … پول میفرستد ، و جالب آنکه اخیرا با برخی از همان افراد در کلاب هاوس حضور پیدا کرده و برای یکدیگر نوشابه هم باز میکنند.
سید محمود رضوی کسی است که من در سال ۱۳۸۲ او را وارد سیاست کردم ، او که در مشهد زمانی دست راست حمید استاد رئیس انصار حزب الله مشهد و بانی بر هم زدن بسیاری از تجمع ها در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه هشتاد بود ، در آنروزها دچار ورشکستگی اقتصادی شده بود ، و از مشهد از دست طلبکاران فراری و همراه با پدرش به تهران آمده بودند و اتاقی را در نازی آباد یا خانی آباد کرایه کرده بودند ، و وسیله نقلیه آنروز او ، یک فروند موتورگازی بود ، من که در آن ایام معاون مدیر کل اجتماعی وزارت کشور بودم و اعطای مجوز به سازمانهای غیردولتی از شرح وظایف ما بود ، به همراه تعدادی از مدیران خراسانی مقیم مرکز اقدام به تاسیس این مجموعه بنام خانه مشهد نمودیم ، اینجانب نقش اساسی و محوری در تشکیل این سازمان را داشتم و در انتخابات مجمع عمومی با رای اعضا نفر سوم شدم ، و موفق شدم از بسیاری از چهره های مشهور رای بیشتری کسب کنم ، متاسفانه یکی از اشتباههای من در روند شکل گیری خانه مشهد ، وارد کردن رضوی به شکلی غیرقانونی در هیات مدیره بود ، که همان اشتباه بزرگ آن روز ، شروع ورود پلکانی و بادکنکی وی به فضای سیاسی بود ، وی مدعی شده بود از کرده های خود در همراهی با حمید استاد پشیمان است و تمایل دارد با تغییر جهت و رفتار سیاسی ، جبران گذشته کند ، به همین لحاظ من او را از جهات عدیده کمک کردم و بارها دستش را گرفتم ، وی در سال ۸۴ همزمان در ستاد هاشمی و قالیباف فعال بود و با فرزندان آن دو یعنی مهدی هاشمی و الیاس قالیباف رابطه ای نزدیک برقرار کرده بود تا احتیاطا هر کدام رئیس جمهور شدند ، او از مواهب نزدیکی به آنان بهره مند شود ، قالیباف رئیس جمهور نشد اما شهردار تهران شد و رضوی ، جمعی از اعضای خانه مشهد را که در ستاد قالیباف فعال شده بودند را به سمت شهرداری تهران هدایت کرد ، و همان پرونده قالیباف که روحانی در مناظره های ۹۶ به آن اشاره کرد را در سال ۸۴ ، با کمک یکی از قضات نزدیک به هاشمی شاهرودی که در خانه مشهد عضو بود مختومه کرد ، با الیاس قالیباف و برخی دیگر موسسه سیمای مهر هستی را دایر و روزنامه تهران امروز را راه انداخت و با پول شهرداری تهران تهیه کننده سینما و تلویزیون شد ، این مطالب را نوشتم تا از پیشگاه مردم ایران بابت اشتباه بزرگی که در ۱۸ سال قبل مرتکب شدم و با آوردن غیرقانونی رضوی به خانه مشهد ، مسبب رشد قارچ گونه و بادکنکی او تا جایگاه امروزی اش شدم عذرخواهی کنم ، همان کسی که یکی از غارتگران بیت المال ، همراهان املاک نجومی ، بوده و اینک نیز شریک دست بردن در ردیف بودجه در مجلس شده است ، کسانی که نامه من را میخوانند ، عبرت بگیرند که گاهی با یک لغزش کوچک ممکن است باعث چه خسارات سنگین و جبران ناپذیری حتی برای یک مملکت و یک ملت شوند ، من رضوی موتور گازی سوار ورشکسته را وارد سیاست کردم تا امروز او مسبب بسیاری از مفاسد و تضییع حقوق مردم و غارت بیت المال شود و با فراموشی گذشته خود ، بر عالم و آدم بتازد و از همگان طلبکار هم باشد ، و امیدوارم خداوند متعال با این عذرخواهی من از مردم ، حقیر را ببخشاید و سیئات اعمال محمود رضوی را در نامه اعمال من منظور نفرماید، در رابطه با این فرد سخن بسیار است که بعدها گفته خواهد شد.