✍?صابر گل عنبری
تقریبا یک هفته از تحلیف بایدن میگذرد، اما هنوز روشن نیست که دولت وی چه سیاستی را در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد. البته چه بسا چنین انتظاری با توجه به عدم تشکیل نهایی کابینه زیاد هم بجا نباشد؛ اما با توجه به تصمیمات فوری که بایدن طی دو سه روز اول پس از تحلیف درباره مسائل مختلف گرفت، نپرداختن به ایران در حد خود پرسش برانگیز است.
طی این مدت کوتاه سیگنالهای متناقضی چه مثبت چه منفی از دولت بایدن درباره ایران صادر شده است. اول این که انتخاب تیم برجامی دولت اوباما به ویژه رابرت مالی فی نفسه و بالقوه یک پیام مثبت به تهران و نشان از رویکرد دیپلماتیک دولت بایدن است. این امر نشان میدهد که رئیس جمهور جدید آمریکا متمایل به سیاستی غیر تنشی در رابطه با ایران است و به قول ژنرال کنت فرانک مکنزی فرمانده سنتکام ریاست جمهوری بایدن “فرصتی” برای روابط میان تهران و واشنگتن است. اما این یک روی قضیه است و روی دیگر آن پالسهای منفی است که ارسال میشود؛ از شرط و شروط برای بازگشت به برجام گرفته تا تاکید بر توسعه آن و لزوم مذاکره بر سر برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای.
اما این وسط در کنار این سیگنالهای متناقض، آمریکا در حال رایزنی با سه شریک خود درباره ایران است؛ اروپا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس. سه طرفی که مواضع تندی با درجات متفاوت علیه ایران دارند و همین خود کفه پالسهای منفی دولت آمریکا را سنگینتر میکند. کما این که موضع امروز فرانسه مبنی بر بازگشت مشروط آمریکا به برجام در صورت دست کشیدن ایران از “اقدامات تحریکآمیز” و “اجرای همه تعهدات” تاکیدی بر این مدعا است و اعلام این موضع پس از تماس تلفنی بایدن و مکرون را در واقع باید جهت گیری خود واشنگتن و حرکت آمریکا و اروپا در جهت اتخاذ مواضع مشترک و هماهنگ برشمرد.
مخلص کلام این که دولت آمریکا هنوز به یک جمعبندی کامل و روشن درباره ایران نرسیده است و به همین علت هنوز مواضع اعلامی آن شفاف و واضح نیست؛ چه بسا هم نظر به پیچیدگیهای مساله و ارتباط آن با سیاست داخلی خود آمریکا و مواضع همپیمانانش در منطقه و اروپا به این زودی به این جمعبندی نرسد. از این رو، ظاهرا دولت بایدن عجلهای هم برای این کار ندارد و صرفا با پالسهای مثبت در صرافت امیدوار کردن ایران به در پیش گرفتن رویکردی متفاوت در قبال آن است.
به هر حال، از کلیت تحولات پیداست که آمریکا دست به اقدام یکجانبهای برای لغو تحریمها نخواهد زد و به احتمال زیاد هر گونه امتیازدهی در این حوزه را به ازسرگیری مذاکرات و میزان پیشرفت حاصله در آن موکول خواهد کرد؛ مذاکراتی که عباس عراقچی امروز در سفر به کویت گفته است در قالب 1+5 امکانپذیر و دستور العمل آن نیز نحوه و چگونگی بازگشت همه طرفها به اجرای برجام است. البته اینجا وقتی از مذاکرات در چارچوب 1+5 صحبت میشود؛ به معنای بازگشت آمریکا به برجام اما بدون رفع تحریمها و موکول شدن آن به نتایج گفتگوهاست.
این رویکرد احتمالی نیز نشان از کش پیدا کردن مساله و زمانبر بودن رسیدن به یک نتیجه است. همین رویکرد دیپلماتیک برای مدیریت تنش و جلوگیری از افزایش تنشها در این چند ماه با توجه به اولویتهای مهمتر دولت بایدن است. به همین خاطر، احتمالا در این مدت دولت آمریکا آن سختگیری شدید را در اعمال تحریمها پیگیری نکند و شاید هم گامهای کوچکی در بحث تحریمها بردارد؛ اما به نتیجه رسیدن مذاکرات احتمالی با توجه به اصرار آمریکا و اروپا بر پیگیری مسائل موشکی و منطقهای در سایه تجربه شکست خورده برجام چندان محتمل نیست؛ بلکه آنچه محتمل است صرفا بازگشت حداقلی به تعهدات برجامی و ماندگاری کلیت تحریمها و موکول کردن گشایش در آن به پیشرفت در مذاکرات است.