سلمان هادوی
برخی پایگاههای خبری عبریزبان در مورد «بحرانی شدن» وضعیت جسمی رهبر جمهوری اسلامی خبر دادهاند. منشأ این ادعا توییتی کوتاه در اکانت انگلیسی منسوب به علی خامنهای است که ۱۵ اردیبهشت نوشت «از همه شما عزیزان خواهش میکنم برای من دعا کنید.»
منابع امنیتی اسرائیل با اشاره به خبرهایی درباره وضعیت جسمی علی خامنهای ادعا کردند وضعیت سلامتی او خوب نیست و مرگ او ممکن است تاثیر زیادی در اوضاع ایران داشته باشد.
روزنامه «اسرائیل هیوم» نیز با «مرموز» و «غیرمعمول» خواندن این توییت نوشت که این خواهش خامنهای موجی از حدس و گمان در شبکههای اجتماعی به وجود آورده آنهم در حالی که پیشتر گزارشهایی مبنی بر ابتلای ولی فقیه به سرطان مطرح شده بود.
توئیت خامنهای سه ساعت پس از انتشار که سبب گردش خبر مرگ او و احتمال وخیم شدن وضعیت جسمی وی در شبکههای اجتماعی شد، از اکانت مربوطه حذف و سه توئیت دیگر جایگزین آن گشت که به مناسب «شبهای قدر» از مخاطبان میخواهد تا برای خودشان و دیگران دعا کنند و در انتها نیز برای وی دست به دعا بردارند!
برخی کاربران علت پاک شدن توییت خامنهای را مربوط به واکنش صدها کاربر دانستند که برای او آرزوی مرگ کردهاند. اکانت فارسی وزارت خارجه اسرائیل نیز با کنایه پرسیده است «دیشب چه دعایی کردید؟»
بعضی کاربران طرفدار جمهوری اسلامی و ولی فقیه بلافاصله در واکنشهای تند به نخستین توئیت که پس از چند ساعت حذف شد نوشتند که درخواست دعای وی برای «شبهای قدر» در ماه رمضان است که شیعیان آن را شبهای آمرزش گناهان و دعا میدانند.
در سالهای اخیر بارها خبر مرگ و یا شایعهی مرگ خامنهای در شبکههای اجتماعی و چند وبسایت منتشر شد. از جمله در بهمن ۱۳۹۶ که چند وبسایت متعلق به روزنامههای اصلاحطلب در ایران هک شدند و خبر مرگ ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی روی صفحه آنها منتشر شد.
آیت الله علی خامنهای، 82 ساله است و گزارشها درباره سلامت او همواره با حساسیت بسیار بالایی از سوی افکار عمومی دنبال میشود. همزمان اطلاعات درباره وضعیت سلامتی او نیز بسیار محدود است و در سالهای اخیر، شایعات بسیاری درباره بیماریهای احتمالی او منتشر شدهاند.
از معدود اطلاعات رسمی منتشر شده درباره سلامت رهبر جمهوری اسلامی، خبرهای مربوط به عمل جراحی پروستات اوست که هفت سال پیش انجام شد. این عمل برخلاف سنت رایج در نظام سیاسی ایران، با پوشش رسانهای قابل توجه همراه بود و علاوه بر مصاحبه بیسابقه آقای خامنهای قبل از عمل، تصاویر او بعد از عمل در بیمارستان و کسانی که برای ملاقات با او به دیدارش میرفتند نیز، منتشر شدند.
مساله ابتلای او به بیماری سرطان نیز هرگز به شکل رسمی تایید نشده و خبرها تنها در حد گمانهزنی رسانهها یا گزارشهایی بدون منبع است؛ از آن جمله گزارشی که شش سال پیش توسط روزنامه فرانسوی فیگارو منتشر شد و در آن به نقل ‘چندین منبع در محافل اطلاعاتی غربی’ آمده بود که آقای خامنهای به سرطان درجه چهار پروستات مبتلاست.
درجه چهار سرطان پروستات وخیمترین مرحله این بیماری است و فیگارو نوشته بود که منابع پزشکی ارزیابی میکنند که آقای خامنهای بیشتر از دو سال عمر نکند. اما از آن زمان پنج سال گذشته و همچنان او زنده است.
خامنهای متولد ۲۴ تیر ۱۳۱۸ است. به زودی 82سالگی را پشت سر گذاشته و وارد 83سالگی می شود. بروز احتمالی بیماری در چنین سنی، طبیعی است. ضمن آن که32سال رهبری، ۸ سال ریاست جمهوری و بقیه مسئولیتهای سیاسی، فشارهای روحی و جسمی زیادی بر او وارد آورده است.
آیتالله علی خامنهای در ۶ تیر ۶۰ ۱۳ ترور شد و از ناحیه سینه، کتف و دست راست آسیب جدی دید. احتمالاً این ترور هم اثراتی بر روی جسم و روح او به جای گذارده است.
از ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ که توسط مجلس خبرگان رهبری، به جانشینی آیت الله خمینی انتخاب شد، شایعات پیرامون بیماری او رواج یافت. برخی میگفتند به شدت افسرده است و برخی دیگر می گفتند به زودی خواهد مرد.
در ۱۳۷۰/۰۲/۲۱، یعنی حدود دو سال پس از به دست گرفتن رهبری، در بیمارستان بستری و تحت عمل جراحی کیسه صفرا قرار گرفت. قبل از عمل جراحی طی یک مصاحبه رادیو و تلویزیونی، به طور شفاف به سابقه بیماری خود اشاره کرد و گفت که قرار است طی چند ساعت آینده عمل جراحی بر روی او صورت گرفته و دو روز در بیمارستان بستری شود. در ۱۳۷۰/۰۲/۲۵ با پزشکان و پرستاران و کادر درمانی بیمارستان دیدار کرد و چند روز بعد از بیمارستان مرخص شد. در طی مدت اقامت در بیمارستان، همه مسئولان نظام و برخی از چهره های فرهنگی به دیدار او رفتند و اخبار این دیدارها روزانه منتشر میشد.
دومین بار در ۱۷ شهریورماه ۱۳۹۳ در یکی از بیمارستانهای دولتی، تحت عمل جراحی پروستات قرار گرفت که این بار هم کاملا شفاف عمل شد. در هر دو مورد عمل جراحی، آیتالله علی خامنهای به طور یکسان نمایشی تبلیغاتی را به تصویر کشید.
حالا که سن او بالا رفته، شایعات هم افزایش یافته است. می گویند سرطان پروستات پیشرفته دارد. حتی اگر این مدعا صادق باشد، در سن بالا، سرعت رشد سرطان کند بوده و آیتالله روحالله خمینی هم سالها دوام آورد. آیتالله علی خامنهای در تمام دوران زمامداری، ورزش و کوه پیمایی را ترک نکرده است. یعنی به شدت مراقب سلامت جسمانی خود بوده و از نظر روحی و روانی هم مدعی است که با عبادت و مراقبه، به کمالات معنوی و عرفانی هم دست یافته است.
بخشی از شایعات بیماریاش مربوط به دشمنی خارجی متقابل است. در ۱۴ دیماه ۱۳۸۵ شایعات گسترده ای در سایتهای اینترنتی منتشر شد که رهبر عالی ایران درگذشت. مایکل لدین هم این خبر را تأیید کرد. محمدجواد ظریف، نماینده وقت جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل، در همان روزها در گفت و گو با خبرگزاریها این شایعات را تکذیب کرد. آیت الله خامنه ای در ۱۳۸۵/۱۱/۱۹ در دیدار با فرماندهان و پرسنل نیروی هوایی ارتش به این شایعات واکنش نشان داد و گفت :
«دشمنان نظام اسلامی شایعات مختلفی درباره فوت و بیماری درست می کنند تا شاید چند روزی روحیه ملت ایران را تضعیف کنند اما آن ها نمی دانند که در ایران با یک شخص روبه رو نیستند بلکه با ملتی روبه رو هستند».
کشمکش بر سر انتخاب جانشین
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، نظام جمهوری اسلامی در ایران تاکنون دو رهبر به خود دیده است: آیتالله روحالله خمینی که بنیانگذار آن بود، و آیتالله علی خامنهای که در پی درگذشت آقای خمینی در خرداد ۱۳۶۸ جانشین او شد.
طبق قانون اساسی، رهبر نظام جمهوری اسلامی توسط مجلسی از روحانیون مسن و سنتی تحت عنوان «خبرگان رهبری» انتخاب میشود؛ اما به باور کارشناسان، امروزه سپاه پاسداران نیز نقش مهمی در این راستا بازی خواهد کرد.
جانشینی در ایران
در سال 1989 ،آیت الله روح الله خمینی رهرب انقلاب اسلامی بدون تعیین جانشین درگذشت. خمینی در ابتدا روحانی برجسته آیت الله حسین علی منتظری را به عنوان جانشین خود تعیین کرده بود، اما پس از انتقادهای شدید منتظری از رژیم به خاطر اعدام چندین هزار زندانی سیاسی در پایان جنگ ایران و عراق، از جانشین کردن او صرف نظر کرد. روحانیان نخبه کشور، به رهبری اکبر هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس ، آیت الله خامنه ای، رییس جمهوری وقت را، که در سلسله مراتب روحانیت یک روحانی متوسط بود انتخاب کردند و ممتم هایی به قانون اساسی اضافه کردند تا او بتواند جانشین خمینی شود. قانون اساسی جدید، پست نخست وزیر را حذف کرد و اختیارات اجرایی را به رییس جمهوری داد. رفسنجانی سپس نامزد ریاست جمهوری و در انتخابات پیروز شد. گرچه در ابتدا نفوذ رفسنجانی بیشرت از خامنه ای بود، اما خامنه ای به فاصله کوتاهی رییس جمهوری را تحت الشعاع قرار داد وائتلاف قدرتمندی با سپاه پاسداران و نهادهای سرکوبگر
امنیتی دیگر تشکیل داد. این نهادها ، که در پایان جنگ ایران و عراق تضعیف شده بودند، از آن زمان تاکنون ثروت و قدرت گسترده ای برای خود دست و پا کرده اند واحتمالا در تعیین رهبری آینده همان نقشی را ایفا خواهند که رفسنجانی در سال 1989 در تعیین خامنه ای بازی کرد.
حدود یک ماه و نیم دیگربه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ باقی مانده است. حدس و گمان ها درباره رئیس جمهوری آینده از زمانی شروع شد که آیت الله علی خامنهای رهبر ایران، از روی کار آمدن یک دولت “جوان انقلابی” سخن به میان آورد.
او اول خردادماه سال گذشته در دیدار با دانشجویان گفت: “اگر شما جوانان زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزب اللهی فراهم کنید، غصه های شما تمام میشود و این غصه ها فقط مخصوص شما نیست.”
آقای خامنهای عملا نقشه راه برای مسئولان و دست اندرکاران و و کسانی که فکر نامزدی در انتخابات را در ذهن داشتند، روشن کرد.
او تجربه روی کار آمدن محمود احمدینژاد را برای دو دوره ریاست بر قوای اجرایی دارد کسی که تمام مشخصه های جوان بودن، انقلابی بودن و حزب اللهی بودن را داشت اما به نظر میرسد با وجود تمام حاشیهها و مشکلاتی که آقای احمدی نژاد برای او و کشور به همراه داشت همچنان به دنبال یک “جوان انقلابی” است تا گره مشکلات اجرایی کشور به دست جوانی دیگر باز شود.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در پیامی بهمناسبت آغاز سال 1400 هجری شمسی، گفته در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو « مدیریتهای جدید و احتمالاً تازهنفس و با انگیزههای قوی» روی کار خواهد آمد.
در حالی که ایران با توجه به کاهش شاخصهای اقتصادی از جمله نرخ بالای فقر، بیکاری و از سر گرفته شدن اعتراضهای جسته و گریخته در شماری از بخشها، غرق درمشکلات و دشواریها است، خامنهای روز شنبه 20 مارس 2021 با مژده بروز شکوفایی در اوضاع معیشتی، پیام نوروزی خود را آغاز کرد.
خامنهای در پیام خود که از تلویزیون دولتی پخش شد، سال جدید را سال «تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها» نام گذاری کرد.
این در حالی بود که حسن روحانی رئیس جمهوری ایران با اذعان به دشواری اوضاع اقتصادی کشور در سخنان نوروزی خود که از رسانههای دولتی پخش شد، سال گذشته را سالی بسیار دشوار توصیف کرد.
او در عین حال افزود که «انتخابات پرشور و با مشارکت حداکثری، پیشنیاز و پیششرط قطعی تحقق آرزوهای ملت ایران در دههی اول قرن پانزدهم خواهد بود.»
دولت تازهنفس
اشاره خامنهای به دولت «تازهنفس» در حالی مطرح شده که او قبلا از «دولت جوان حزباللهی» در انتخابات پیش رو سخن گفته بود.
تأکید خامنهای و نهادهای وابسته به او مثل روزنامه کیهان و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور، بر این برنامه از طریق نوشتن مقاله وانتشار بولتنهای خبری طی یکسال گذشته حکایت از آن دارد که خامنهای در حال اعلام یک برنامه سیاسی برای دولتسازی و جهتدهی به رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 است.
کاهش سن نامزدهای ریاست جمهوری و رفع ممنوعیت نامزدی نظامیان در قانون اخیر انتخابات ریاست جمهوری که به تأیید شورای نگهبان هم رسید، از سویی مفهوم «رجل سیاسی» که بسیاری بر اساس آن رد صلاحیت میشدند را بلا موضوع کرده و از سویی دیگر فضای انتخاباتی را برای حضور پاسداران کم سن و سالی چون سعید محمد در راستای ایده «دولت جوان انقلابی» مورد نظر علی خامنهای مهیا میکند.
کرونا، انتخابات ، و جانشینی خامنهای، بازیگران کلیدی در رویداد 28 خرداد 1400
بیعت 1400 رویدادی خسته کننده و ملالآور خواهد بود، چون خامنهای نمیخواهد در دوران رقابتهای وفاداران نظام، اتفاقی در ایران کرونا زده و فلاکتبار بیفتد. از همین جهت وی با نامزدی حسن خمینی که پیوندهای عمیقی با اصلاحطلبان حکومتی دارد، صریحا مخالفت کرد. همچنین، به دلیل ایده سید حسن به عنوان رهبر آینده در میان اصلاحطلبان، هرچه که وی را در عرصه عمومی بیشتر در منظر عموم قرار دهد (مثل نامزدی وی برای مجلس خبرگان که صلاحیتش رد شد)، از سوی خامنهای و بیت رد خواهد شد. هرچه در بیعت 1400وضعیتی دو قطبی ایجاد کند، با مخالفت خامنهای و شورای نگهبان روبهرو خواهد شد. خامنهای حتی با مشارکت زیر 30 درصدی برای پرهیز از تنش سیاسی مشکلی ندارد؛ هرچند میتواند با یک حکم حکومتی در تجمیع آرا دخالت کند و رای را بالای 50 درصد (مثل 50.5 درصد) اعلام کنند. مصلحت نظام فراتر از این ارقام و آمارسازیها اهمیت دارد.
اما در کنار ملالآوری نامزدها و کارزارها، افرادی هستند که از این فرصت برای سر و صدا استفاده میکنند و به علت نزدیکی با قشر حاکم، مورد توجه بوقهای تبلیغاتی داخلی و رسانههای فارسی زبان خارج کشور قرار میگیرند. این افراد کارکردی دوگانه دارند: از یک سو برای خبرسازی به سراغ تابوهای نظام میروند؛ مثل تحریم انتخابات توسط فائزه هاشمی با تعبیر کمخطر «رای نمیدهم»، یا نقل قولهایی از احمدی نژاد که نظام را در حال سقوط میبیند. فائزه هاشمی به دلیل سابقه در مطبوعات، با روشهای خبرسازی آشناست و از همین جهت بلیت خیالی فائزه-محمود را از زبان احمدینژاد به صحنه عمومی میآورد. در این بلیت، معاون اول، سابقه زندان دارد و زن است و حتما رد صلاحیت میشود، و رئیس جمهوری هم به دنبال یلتسین شدن بعد از فروپاشی است و یک بار قبلا رد صلاحیت شده است. تهدید توخالی ظریف مبنی بر نامزدی در بیعت ریاست جمهوری، نیز از همین جنس است.
چرا بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران (سایتهای شبه دولتی) موارد فوق را پوشش میدهند؟ اینها مشغول گرم کردن تنور خود و تنور بیعت بدون ایجاد دردسر برای خود هستند. این بوقها با تمرکز بر این «ناخبرها» افکار عمومی را از سه بازیگر جدی این رویداد منحرف میکنند: کرونا که این روزها ذهن و زبان و دل مردم را شبانهروز اشغال کرده است (به نقشه سراسر قرمز کشور در حتی برخی از مناطق کویری نگاه کنید)، مذاکرات ژنو که سرنوشت تحریمها و برنامه اتمی را روشن خواهد کرد، و مرگ خامنهای که سیاستمداری در ایران نیست که نگران کشور و خود و گروهش باشد و بدان نیندیشد و بر اساس آن تصمیمات آیندهاش را شکل ندهد.
مرگ خامنهای
در مورد زمان احتمالی مرگ خامنهای نمیتوان گمانهزنی کرد، اما یک نکته برای نیروهای سیاسی در قشر حاکم روشن است؛ این که در کنار نهادهای روحانیت (جامعه مدرسین و مجلس خبرگان) و قوای قهریه (اطلاعات سپاه و دیگر قوای نظامی و امنیتی)، رئیس دولت نیر نقشی کلیدی در دوران گذار و تعیین رهبر بعدی خواهد داشت. به احتمال زیاد، خامنهای در دوره رئیس دولت آینده از دنیا خواهد رفت، یا اگر زنده باشد، مثل خمینی در سالهای آخر نخواهد توانست نقش فعالی در تصمیم گیریها ایفا کند و در آن شرایط، بر قدرت رئیس دولت افزوده خواهد شد. پسرفت قوای دماغی علی خامنهای در دو سال اخیر به وضوح قابل مشاهده است. او در بیان آمارها و کلمات با مشکلات جدی روبهرو بوده است.
آنچه خامنهای را در مقام رهبری نشاند، هشت سال ریاست جمهوری او، در کنار تصور رفسنجانی از وی به عنوان فردی قابل مدیریت بود (خلاف دومی اثبات شد). کسانی که کسی مثل ابراهیم رئیسی را در مقام رهبر میخواهند، نخست میخواهند وی را به مقام رئیس دولت ارتقا دهند. موج حملاتی که در سالهای اخیر از سوی بخشی از حکومت علیه حسن روحانی صورت میگیرد، با هدف تضعیف نقش او در دوران گذار احتمالی و پس از مرگ خامنهای در دوران ریاست جمهوری وی، صورت گرفته است. اگر کسی دیگری هم در هشت سال گذشته در مقام رئیس جمهوری بود، اوضاع عمدتا به همین شکلی بود که الان هست: تحریمها، فسادها، ناکارآمدیها، دخالتهای منطقهای و برنامههای هستهای و موشکی، برنامههای شخص حسن روحانی نبودهاند تا بدون او جمهوری اسلامی ایران به سمت و سوهایی دیگر برود.
در دوران بعد از حسن روحانی، علی خامنهای گامهای بلندتری به سوی مرگ برخواهد داشت و با توجه به قدرتی که ولی فقیه در جمهوری اسلامی ایران دارد و میتواند مدام نیروها را جابهجا و سرکوب کند و قدرت و ضعف بخشد، نیروهای سیاسی (آنهایی که همه چیز را به خارج انتقال نداده باشند) نگران آینده و سرمایههای سیاسی و اقتصادی خود هستند. طبیعی است که آنها در تعیین رئیس دولت آینده، موضوع جانشینی را مد نظر داشتهاند و خواهند داشت.
نقش تعیینکننده همهگیری کرونا
در بیعت سال 98 همهگیری کرونا را از مردم پنهان کردند و اقشار مذهبی و رانتخواری که منافع آنها با منافع روحانیت شیعه گره خورده است، در آن شرکت کردند. اما کرونا بازیگر نقش اول در بیعت 1400 خواهد بود؛ به سه دلیل:
- رایدهندگان معمول در طی چهار دهه جمهوری اسلامی ایران، اقشار مذهبی و بیشتر مسن بودهاند. در بیعت 1400 بخشی از آنها به علت مرگ بر اثر ابتلا به کرونا (بخشی از حداقل 70 هزار و احتمالا 300 هزار نفر)، و بخشی دیگر به علت ترس از کرونا، در محلهای رایگیری حاضر نخواهند شد. اکثر جمعیت بالای 65 سال به بالا، بیش از یک سال است که خانهنشین است و در شرایطی که وزیر بهداشت صفهای مرغ و روغن را عامل موج چهارم مرگ و میر اعلام کرده است، در مورد بیرون آمدن جهت رای دادن تاملی جدی خواهد داشت.
- رای دادن معمولا بر اساس امید به تغییری هر چند کوچک صورت میگیرد. کرونا در ایران به علت فقدان نوری در انتهای تونل (با واکسیناسیون کمتر از یک درصدی تا زمان این نوشته) امید به زندگی عادی را از بخشهایی گسترده از جامعه ستانده است. مجموعه سخنان امیدبخش مقامات در مورد گذشتن از پیک کرونا یا تولید واکسن ایرانی یا صدور واکسن به خارج، تهی از آب درآمده و کمتر کسی سخنان آنها در این موارد را باور میکند. حتی وزیر بهداشت دیگر نمیتواند به اقدامات دولت در این موارد باور داشته باشد. او میگوید: «اگر نگاه کارشناسی در کشور خریدار داشت در موج چهارم نمیافتادیم.»
- درست است که دولت روحانی در دوران کرونا توانایی تزریق نقدینگی به جامعه و بالاخص خیل بیکاران را نداشت، اما دولت بعدی نیز به علت استقراض گسترده دولتهای قبلی و خالی شدن خزانه از ذخایر ارزی قابل دسترسی (از بالای 120 میلیارد دلار در سال 2018 به حدود 4 میلیارد دلار در سال 2020 به گزارش صندوق بینالمللی پول)، نمیتواند در باغ سبزی به رای دهندگان نشان دهد. مردم ایران با کرونا تنها گذاشته شدهاند. در این شرایط، چه انگیزهای میتواند موجب شرکت دهها میلیونی آنها در بیعتی باشد که از نظر مقامات، همیشه با رفراندم به سودِ تداوم نظام یکی معرفی شده است؟
کرونا نقشی در تعیین نامزدها نخواهد داشت، اما با کاهش قابلتوجه مشارکت، نظام را از «مشروعنمایی» محروم میکند و رئیس دولتی بدون پشتیبانی عمومی را به پاستور خواهد فرستاد.
رئیس پاستور از پادگان میآید؟
از همان روزی که صحبتهای رهبر ایران با دانشجویان مطرح شد حدس و گمان در رسانهها و فضاهای مجازی کم نبود، طیف اصولگرایان و وفاداردان نزدیک به او با این نقشه راه، به دنبال نیت خوانی آیت الله خامنهای و به اصطلاح کشف نامزد مورد نظر او بودهاند و برهمین اساس، اسامی مختلفی منتشر میشود.
بخشی از طیف های اصلاح طلب و میانه رو هم به نتیجه رسیدند که دولت بعدی اصولگرا و “جوان” خواهد بود و رد گسترده نامزدهایشان در انتخابات مجلس یازدهم از سوی شورای نگهبان، نشانه دیگری بود که نه شانسی برای تایید صلاحیت نامزد مورد نظرشان از سوی شورای نگهبان دارند و نه شانسی در نزد اقبال عمومی.
بخصوص با نارضایتی از عملکرد حسن روحانی که در عمل نتوانست با “کلید”ش قفل مشکلات کشور را باز کند و بهانه به دست مخالفانش داد.
با توجه به مجموعه مشکلات داخلی و خارجی کشور بعضی از حامیان حکومت را به این فکر سوق داده که می توان یک ویژگی به ویژگیهای یک رئیس جمهور جوان انقلابی اضافه کرد و آن نظامی بودن یا سابقه نظامی داشتن است و طرفداران این نگاه علنی از نگاه شان دفاع میکنند.
یکی از نخستین گزینههایی که مطرح میشد و سابقه آن حتی به قبل از صحبتهای رهبر ایران هم میرسد نام قاسم سلیمانی بود که سال گذشته پرونده نامزدی او در حمله هوایی آمریکای به خودروی حامل او در نزدیکی فرودگاه بغداد بسته شد.
گرچه او خودش غیرمستقیم نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را رد کرده بود. ضمن اینکه جایگاهی که او در نظام و حکومت داشت فراتر از دفتر پاستور بود، دایره نفوذش هر سه قوه را تحت تاثیر قرار داده بود و شاید دفتر پاستور برای او تنگ بود.
معاونت سیاسی سپاه پاسداران یکی از مهمترین معاونتها در این نهاد است که بخشی از نیروهای همین معاونت، سمتهای مهم سیاسی کشور را بدست آورده اند و عملا این معاونت نقش پررنگی در تامین نیروهای سیاسی داشته است، حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان و خیلی از مدیران دیگر سابقه فعالیت در این معاونت را در پرونده شان دارند، علی لاریجانی رئیس سابق مجلس و مشاور رهبر ایران، عزت الله ضرغامی رئیس سابق صدا و سیما از مدیران دیگری هستند که از بقیه جاهای سپاه پاسداران وارد سیاست شده اند.
نکته قابل توجهی که در پرونده این افراد به چشم میخورد پر رنگ شدن فعالیت سیاسی و در سایه رفتن سابقه نظامیشان است و همین موضوع به آنها کمک میکند که در نزد افکار عمومی چهره دیگری از آنها در ذهن داشته باشند.
در میان گزینههایی نظامی، علی لاریجانی همچنان یکی از گزینه هاست اما اصولگراهای بخصوص تندرو نشان دادند که علاقه چندانی به او ندارند و عملکرد او در ریاست مجلس نشان داد که اصولگرایی میانه رو است.
به نظر میرسد آقای لاریجانی هم بیشتر از اینکه به حمایت از اصولگرایان تندرو چشم داشته باشد، چشم انتظار حمایت بخشی از اصولگراها، میانه روها و حتی اصلاح طلبان است در این میان شاید شانس عزت الله ضرغامی بیشتر از علی لاریجانی باشد. او سابقه مدیریتی آقای لاریجانی را ندارد اما نشان داده که میتواند با همه طیفهای داخل نظام ارتباط داشته باشد و در عین حال ویژگی جوان انقلابی را هم داشته باشد.
حسین دهقان فرمانده اسبق نیروی هوایی سپاه گزینه دیگری برای انتخابات ۱۴۰۰ است. در پرونده کاری او وزارت و معاونت در دولت های محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی به چشم میخورد و در حلقه مشاوران رهبری در امور دفاعی است.
محمدباقر قالیباف رئیس مجلس یازدهم هم سه بار نامزد ریاست جمهوری بوده اما به نظر نمیرسد که این بار نامزد شود ولی محسن رضایی فرمانده پیشین سپاه پاسداران به احتمال قوی دوباره پا به میدان رقابتها خواهد گذاشت.
او از ۲۳ سال قبل که از فرماندهی سپاه پاسداران استعفا داد امید داشت که رئیس جمهور شود او تصور میکرد به خاطر خدمات دوران جنگ و حمایتی که از مسئولان بخصوص اکبر هاشمی رفسنجانی و آیت الله خامنهای دارد به راحتی وارد پاستور شود اما به در بسته خورد.
او ابتدا نامزد مجلس ششم شد با شعار “رهرو خمینی، پیرو خامنهای و حامی خاتمی” که در تهران رای نیاورد و این اولین ناکامی او در صندوقهای رای بود. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ عرصه را مناسب ندید و چند روز مانده به رای گیری انصراف داد. در دو انتخابات ۸۸ و ۹۲ هم به میان آمد اما باز هم شکست خورد، او دو سال بعد دوباره لباس نظامی را بر تن کرد و در انتخابات قبلی نامزد نشد اما به نظر میرسد او به جد میخواهد نامزد سال آینده باشد.
علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی است او از فرماندهان ارشد سابق سپاه پاسداران بوده در سابقه او دو دوره وزارت دفاع به چشم میخورد، آقای شمخانی در هشتمین دور انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد اما از محمد خاتمی شکست خورد. او صحبتی از نامزدی در انتخابات ۱۴۰۰ نکرده اما میتواند یکی از گزینههای نظامیان برای انتخابات آتی باشد.
به فهرست نظامیان می توان نام افراد دیگری مثل رستم قاسمی از فرماندهان سابق سپاه و وزیر نفت دولت محمود احمدی نژاد یا سردارسعیدمحمد فرمانده سابق قرارگاه خاتم الانبیا هم اضافه کرد