شاهد قدسی
“گل در بر و می در کف و معشوق به کام است”
یک لحظه کسی سر نرسد کار تمام است
“پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد”
اکنون که فقط تا لب گورم دو سه گام است
“یا رب سببی ساز که یارم به سلامت”
بگریزد از این در که «مفاسد» لب بام است
“کس نیست که افتاده آن زلف دو تا نیست”
آری چه توان کرد که این مشکل عام است
“ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت”
دستش بخورد هر که به تو تخم حرام است
“ما را ز خیال تو چه پروای شراب است”
مشروب که ارزانتر از انواع طعام است
“المنّه لله که در میکده باز است”
باز است ولی دفتر امداد امام است
“ما درس سحر در ره میخانه نهادیم”
زین رو همه ی مدرک ما نیمه تمام است
“ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است”
چون معتقدیم اینکه خدا end مرام است
“این خانه که پیوسته در او بانگ چغانه است”
این خانه همان خانه اشخاص بنام است
“در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست”
معلوم ولی نیست کجایش به کدام است
“دیریست که دلدار پیامی نفرستاد”
دشمن نکند مانع ارسال پیام است
“آن یار کزو خانه ما جای پری بود”
چنديست كه در خدمت آيات عظام است
“ای قوم به حج رفته کجائید کجائید”
“مردان خدا پرده پندار دریدند!!”