تاوان❗️
آنكه از روز ازل شيطان را نفرين داد
شاعران را لعنت كرد و سپس آمين داد
كرد اول همه را با خبر از آخر خويش
بسكه در گوش بشر زمزمه ی ياسين داد
شيخ را نان شب از كيسه ی مذهب بخشيد
وعده روز قيامت به منِ بی دين داد
بی تفاوت ز منِ آبِ دماغ آويزان
دست بر بينی خود برده و محكم فين داد
گفت اينجات بسوزانم و آنجايت نيز
يعنی از هر دو جهانم به خوشی تضمين داد!
داد و بيداد كه با اين همه داد و بيداد
به همه داد از آن داد و به من از اين داد
سخت می سرديدم باز دمِ شيطان گرم
كه به حرف آمد و اندوه مرا تسكين داد
گفت خاموش كه جاسوس خداوند اينجاست
آن که پاداش تو و اجر منِ مسکین داد
آن که دست من و امثال ترا بست از پُشت
آن که احکام خدا را به خدا تلقین داد
حکم تبعید به من داد و بسی محکم داد
حکم تکفیر به تو داد و بسی سنگین داد
بهتر آن است که پای گل نی بنشینیم !
“خاصه اکنون که صبا مژده ی فروردین داد”
«يه چيزی داخل اينجای همه گير كرده
كه به اين آسونی فعلاً نميشه پايين داد»