بعضی داروخانهها واکسن آنفلوآنزای سال قبل را میفروشند
یاد پاییز سال قبل بهخیر
آنفلوآنزا چقدر میچسبید
سرد بود و نبود از سرما
در دل شهر اینهوا تردید
مثل پاییز پیشرو کسی از
آنفلوآنزا چنین نمیترسید
عطسه یک اتفاق عادی بود
مبتلا بعد عطسه میخندید
بود تب، بود لرز، اما از
ترس دارو کسی نمیلرزید
آنفلوآنزا شعور قدری داشت
اینقدَر خر نبود، میفهمید
با تمام مسائل مذکور
بعد هر عطسه میکنم تاکید:
بدتر از هرچه درد و بیماریست
این که درمان کند تو را تهدید
پس بیا یک محبتی بکنیم
عطسه با ارز دولتی بکنیم