✍️مجتبی سجادی
در این نوشتار به ماموریت یکی از کارکشته ترین و پیچیده ترین ماموران زن امنیتی ایران در خارج از مرزهای کشور می پردازیم ، زنی که توانمندی او بیش از بسیاری از مردان بود و توان تشکیلاتی و قدرت مدیریت او حتی قابل مقایسه با بسیاری از مدیران با تجربه نبود ، او علاوه بر آن که در آن واحد توانسته بود در بدنه و قلب چند تشکیلات مهم اپوزوسیون و مخالفان نظام نفوذ کند ، ده ها نفر را نیز زیر چتر مدیریتی خود داشت و به گونه ای اوضاع را تنظیم کرده بود که زندگی و خرج و مخارج آن ها وابسته آن چه بود که این زن برنامه ریزی می نمود.
سودابه خرسند که بعدها نام مستعار شیرین نجفی و بعدتر نام شیرین نجفی زاده را بر خود نهاد ، دختری با پدری اهل کردستان و سنی مذهب و مادری اهل گیلان و شیعه مذهب بود که در اوان کودکی ، پدر خویش را از دست داد و مادرش ناچار برای ادامه زندگی و سرپرستی فرزند خویش تن به ازدواج مجدد به مرد دیگری این بار از دیار خود در گیلان داد.
سودابه خرسند دارای خواهران و برادران ناتنی از ازدواج جدید مادر خود بود ، اما شاید به دلیل جو خانه ناپدری در سن پایین تن به چند ازدواج داد ، هر چند اطلاع دقیقی از همسران او در این ازدواج های متعدد و ناموفق در دست نیست اما آن چه که مشخص است تمامی ازدواج های او با افراد مرتبط با سپاه و سیستم امنیتی صورت گرفته است ، حال این که چگونه پای سودابه خرسند به زندگی با سرداران سپاه و نیروهای ارشد امنیتی و خانواده برخی از چهره های شناخته شده سیاسی باز شد ؟ امری مبهم است اما می توان حدس زد که در ابتدا نیازهای مالی عامل و انگیزه ورود او به این گونه ازدواج ها و ورود به چنین خانواده هایی بوده است.
اما آن چه که مسلم است و خود او هم در مراوداتش با بسیاری از سیاسیون مطرح کرده ، یکی ازدواج های او با محمد امین باقری کنی فرزند محمد باقر باقری کنی البته به عنوان همسر دوم یا همسر صیغه ای او بوده است ، محمدباقر باقری معروف به باقری کنی برادر محمد رضا مهدوی کنی (متولد ۱۳۰۵، کن از توابع تهران) روحانی شیعه و عضو سابق مجلس خبرگان رهبری است ، او سرپرست دانشگاه امام صادق از ۱۲ آذر ۹۳ تا شهریور ۹۴ بود ، او پیش تر در ادوار اول و دوم مجلس خبرگان رهبری نیز عضویت داشت ، باقری با ناکامی در انتخابات ۷ اسفند ۱۳۹۴ از انتخاب مجدد برای مجلس خبرگان بازماند ، مصباح الهدی باقری کنی داماد سید علی خامنهای ، علی باقری معاون سعید جلیلی در شورای عالی امنیت ملی ، و محمد امین باقری ظاهرا استاد دانشگاه اما در واقع یک نیروی امنیتی ، هر سه فرزندان باقری کنی هستند.
آن چه که قطعی به نظر می رسد سودابه خرسند قبل ازعزیمت به خارج از کشور مدتی را پس از جدایی از محمد امین باقری در شمال شهر تهران به شغل رمالی پرداخته و با دعانویسی و سحر و جادو و رمالی پذیرای بسیاری از مردم به ویژه زنان در خانه ای بوده که به این امر اختصاص داده بود ، و پس از آن مدتی را در بند نسوان زندان اوین گذرانده است ، حال اگر آن دکان و دستگاه و رمالی او در شمال شهر تهران و آن دوران زندان هم امور پوششی برای فعالیت های اطلاعاتی او بوده امری مبهم و پیچیده است ، اما آن چه که مسلم است هدف از نفوذ دادن او در زندان اوین و در میان زنان فعال سیاسی ، بیشتر آشنایی او با چهره های سیاسی و ساخته شدن محمل و فضایی مناسب برای تبدیل کردن او به یک فعال سیاسی زندانی و حقوق بشری و هم چنین ارتباط گیری با بدنه مخالفان حکومتی بوده است.
آن چه که از ازدواج های متعدد او با سرداران و نیروهای ارشد امنیتی و محمد امین باقری به عنوان یکی از خانواده های مشهور سیاسی حکایت دارد ، این واقعیت است که او طی این سال های متمادی تبدیل به یک نیروی امنیتی کارکشته شده که ضمن آشنایی دقیق با فضای سیاسی کشور ، پیچیده ترین ترفندها و روش اطلاعاتی را هم آموخته و با بهره گیری از آن ها آماده راهی شدن به ماموریتی پر رمز و راز و پیچیده در خارج از کشور می شود.
پیش از پرداختن به ادامه ماجرای سودابه خرسند ذکر این نکته لازم است که در سال 1388 هنگامی که سران حاکمیت در پشت پرده ، تصمیم به مهندسی انتخابات گرفتند و تمامی تمهیدات لازم جهت اجرایی نمودن نیت ناپاک خویش را تدارک دیدند، نفوذ در درون جنبش سبز و گروهای مخالف حاکمیت و اپوزوسیون در خارج از کشور توسط عوامل نفوذی یکی اصلی ترین اهداف سیستم امنیتی در درون شبکه کودتا طراحی گردید.
هر چند نفوذ در درون جریان های مخالف حاکمیت پس از انقلاب سابقه ای طولانی دارد و سیستم امنیتی با روش های گوناگون ، عوامل نفوذی خود را در درون جریان های مخالف خود، چه طیف اصلاح طلب و چه ملی مذهبی ها و حتی اپوزیسیون و نیروهای برانداز در داخل و خارج از کشور، در گذشته، جای داده بود اما نفوذ در جریان های مخالف پس از سال 1388 و تقلب گسترده در انتخابات شکل جدیدتری به خود گرفت، چرا که بسیاری از عوامل نفوذی که پیش از سال 1388 با سیستم امنیتی همکاری می نمودند از آن جا که شاید این نوع همکاری را در گذشته در راستای اهداف نظام و انقلاب و آرمان های امام جهت حفظ و صیانت از خون شهیدان می پنداشتند علی رغم برخی تضادهای فکری با سیستم امنیتی، خبر رسانی به آن ها را در جهت تقویت نظام و اقتدار جمهوری اسلامی تلقی نموده، و با این باور که به هر حال هیچ حکومتی در دنیا عدل مطلق نبوده و برخی اشکالات در درون نظام جزئی از الزامات یک حکومت غیر معصوم است، با نفوذ در درون برخی تشکل ها و احزاب به تصور تقویت اصل نظام، به همکاری با سیستم امنیتی ادامه می دادند.
اما پس از سال هفتاد و شش همزمان با پیروزی سید محمد خاتمی و به دلیل برخی رفتارهای نامناسب حاکمیت در آن انتخابات و به ویژه پس از ماجرای قتل های زنجیرهای و کوی دانشگاه در همان سال ها و هم چنین در دهه بعد یعنی پس از انتخابات سال هشتاد و هشت اکثر قریب به اتفاق این دسته از همکاران سیستم امنیتی، با مشاهده کشتار گسترده و سرکوب وسیع مردمی و جنایات و تجاوزهای اعمال شده در زندان ها توسط حاکمیت، دیگر تداوم همکاری با حاکمیت و سیستم امنیتی را برابر با حفظ و حراست از آرمان های امام و خون شهیدان نپنداشته ، بلکه همکاری با دستگاه های امنیتی را کمک به ظلم و جور و طاغوت و دقیقا همراهی با نااهلان و نامحرمانی دانستند که انقلاب به دست آنان افتاده و در این شرایط ادامه ی راه امام و شهیدان را در مقابله با خود کامگی و زیاد خواهی سران حاکمیت تلقی نمودند.
در این شرایط ، سیستم امنیتی که در گذشته نیز از افراد ناپاک و بی اعتقاد در جهت بهره برداری نقشه های خود سود می جست و گاه در جهت تامین اهداف خویش استفاده از هر وسیله ای چون به کارگیری اراذل و اوباش خیابانی ، افراد سابقه دار و شرور در داخل زندانها ، زنان روسپی و بد نام که ازآنان در اصطلاح امنیتی تحت عنوان پرستو یاد می شود ،استفاده می نمود ، این بار حساب شده تر و جدی تر از گذشته همت مضاعفی در جهت استفاده از این عناصر نموده و با به کار گیری این افراد معلوم الحال ، آنان را جایگزین نیروهای اعتقادی که در گذشته با خیال حفظ اصل نظام علی رغم برخی اختلاف سلیقه ها با سیستم امنیتی همکاری داشتند نمود.
طبیعی است که اگر در گذشته نیروهای اعتقادی در حین همکاری با سیستم امنیتی ملاحظاتی را در مسیر فعالیت های خود لحاظ نموده و احیانا با رعایت حدود شرعی به همکاری خود ادامه می دادند، اکنون نیروهای غیر اعتقادی و معلوم الحال برای رسیدن به اهداف خود از هر وسیله ای سود جسته و هیچ گونه خط قرمزی در انجام فعالیت های آنان وجود نداشته و بدون هیچ محدودیتی به همکاری با سیستم امنیتی ادامه می دهند.
یکی از افراد مورد اشاره در بالا سودابه خرسند مشهور به شیرین نجفی می باشد که جزء همان نیروهایی بودند که سردار حسین همدانی هم بر استفاده از آن ها تاکید کرده بود ، او در آخرین گفتوگوی خود گفته بود: در حوادث ۸۸ اراذل و اوباش را برای سرکوب مردم سازماندهی کردم ، که البته سردار همدانی سابقه استفاده از این گونه اراذل و اوباش را حتی پیش تر از سال 88 و شروع به کارگیری از این گونه نیروها و عناصر را از ماجرای کوی دانشگاه در سال 78 عنوان می کند ، یعنی دقیق همان سال هایی که نیروهای غیرمذهبی و غیر انقلابی و برخاسته از خانواده های غیر اصیل و فاقد ریشه هم چون شیرین نجفی جذب دستگاه امنیتی شدند ، سال هایی که پس از دوم خرداد نیروهای مذهبی و انقلابی و جبهه رفته ، کم کم از همکاری با دستگاه های اطلاعاتی فاصله گرفتند و رفته رفته جای خود را به افراد غیر معتقد این چنینی دادند و این پروسه پس از سال 88 روند پر شتاب تری به خود گرفت.
در بخش های بعدی این نوشتار به بخشی از ماموریت های انجام شده توسط شیرین نجفی که توسط سیستم امنیتی به آن ها جهت نفوذ در اپوزوسیون خارج از کشور دیکته شده بود اشاره خواهیم کرد.
ادامه دارد ….
پنج بخش کامل این نوشتار را با کلیک کردن بر روی موارد ذیل می توانید بخوانید :
شیرین نجفی کارکشته ترین زن عامل سیستم امنیتی ایران / اما اگر او را در قالب متهم در دادگاه روح الله زم دیدید تعجب نکنید :