✍️احمدرضا احمدپور
خبر درگذشت استاد آواز و نخبۀ عرصۀ فرهنگوهنر ایران محمدرضا شجریان، کام شهروندان ایرانی و هنردوستان جهانکه وی را میشناختند را تلخ کرد و اندوهی به بزرگی ایران را بهنمایش گذاشت. شجریان از تبار موسیقی اصیل مذهبی و سنتی ایرانی بود که با آواز قرآنی و نیایش مذهبی قد برافراشت و با آوازخوانی سرودهای انقلابی درکنار مردم، خود، آوا و آهنگ هنرایران شد. استاد، کم بیمهری ندید: دستگاههایی چون صداوسیما بهجای آنکه بهپاس خواست عمومیِ مخاطبان و شهروندان به نظرات و گرایشات هنری او احترام بگذارند و تن دهند، با او لجاجتبازی راه انداختند و خشموتنفر ملتی را به جان خریدند. خوانندۀ ملی ایران دارای مکتب ابداعی در هنر، در برابر خسوخاشاکخواندن مردم معترض از سوی رئیس دولت وقت، خود را صدای خس و خاشاک نامید و هرگز گرایش به قدرت را بر بامردمبودن برتری ندانست.
خسرو آواز ایران رفت بدون آنکه مجوزی برای آوازخوانی در کشور خود دریابد یا به رسانۀ ملی دعوت شود. جای شرم فراوان برای بیخردانی است که ممنوعاتصویری شجریان بزرگ هنگامی بهپایان رسید که دیگر دست او از دنیا کوتاه بود و ایکاش چنین رویداد تلخی در موضوع حصر و حبس دیگر بزرگان تکرار نشود که جای هرگونه آرامش و خویشتنداری از مردم بهراستی تهی خواهد ماند. دولتمردان عرصۀ فرهنگ و هنر کشور نیز فراموش نکنند که عذرخواهی بزرگی به استاد و به مردم ایران و بهویژه به جامعۀ هنروفرهنگ، بدهکار هستند، نشاید به خواستههای ملی بهمحاقرفته پیوست شود.
اهل تفکر و قلم و هنر، خوب میدانند که خبر درگذشت هرانسانی، زنگ هشدار مرگ را بهصدا در میآورد. مرگِ افراد، بیش از هرکس دیگر، گوشزد و هشداری جدی برای حاکمان است؛ زیرا فرمانروایان، هماره در مسیر ستمگرشدن قرار دارند. خبر درگذشت استاد آواز ایران محمدرضا شجریان نیز، برای فرمانروایان میتواند هشدار و عبرتآموز باشد: وقتی کسیکه محبوب میلیونها انسان است از مرگ رهایی نمییابد، فرامانروایانی که اینروزها در میان شهروندان خود از محبوبنبودن رنج میبرند نیز از مرگ نمیتوانند گریزان باشند و دیر یا زود دامان آنان را میگیرد و چهبسا درنگی برای جبران خطاها وستمهای خویش پیدا نکنند.
بهراستی شایسته است مقامهای کمتر شنوا، ازدرگذشت نخبگان و رهبران مردمی و جای خالی آنان درس بگیرند و تا دیر نشده با تدبیر و واقعبینی تلاش بر ترمیم وکاهش شکاف دولتملت کنند: وجود افراد نخبه، دانشمند، هنرمند و دارای پایگاه اجتماعی و هنری در هرکشوری ضرورت حفظ وحدت ملی است که امید است ازاین پس حکمرانان، از نقد و دیدگاه مخالف یا متمایز آنان نهراسند؛ بلکه بهرسمیت بشناسند که سرکوب نخبگی و نخبگان، ویژۀ نظامهای برآمده از خواست ملی ملتها نیست. باری خسرو آواز ایران نمرده است و نمیمیرد که او در سازِ خرد ایرانیان و هنردوستان جهان تا همیشه خواهد ماند.
درپایان، نگارنده درگذشت هنرمند ملی محمدرضا شجریان را به خانواده، بازماندگان، فرزندان و بهویژه به همایون شجریان و به جامعۀ فرهنگوهنر ایران تسلیت عرض میکند.