راه سبز امید
حرکت ها و خیزش های اعتراضی و جنبش ها و جوشش های خُرد اجتماعی در سراسر ایران رو به گسترش است.
و هر کدام از این خرده جنبش ها اهداف و مطالبات خاص خود را دارد.
و طبیعی است که در تجمعات آن ها شعارهایی خاص مطرح شود که جنبه کلی و عمومی و ملی ندارد.
و با دیگر اقشار اصناف و طبقات جامعه ایرانی ارتباط و اشتراک منافع پیدا نمی کند.
و لذا مورد حمایت دیگران واقع نمی شود.
و دیگران با بی تفاوتی از کنار آن رد می شوند.
و حتی گاهی به دیده شک و سوء ظن به آن نگاه می کنند.
چون با آن احساس سنخیت و قرابت و اشتراک منافع ندارند.
و لذا این خرده جنبش ها هیچ گاه با یکدیگر تلاقی پیدا نمی کنند.
و به هم گره نمی خورند و سبب تشدید و هم افزایی یکدیگر نمی شوند.
و به سادگی سر کوب یا میرا و مستهلک می شوند.
بی آن که بتوانند به یک جنبش کلان اجتماعی منجر شوند.
مثلا من شهروند تهرانی نمی توانم با جنبش مردم کازرون یا اعتصاب کامیون داران احساس همبستگی کنم.
و به آن ها بیشتر به چشم تهدید نگاه می کنم تا فرصت.
حتی در خیزش دی ماه که جنبه سراسری هم پیدا کرد کلیه اقشار به آن نپیوستند.
و بسیاری از آن دوری کردند.
چون با شعارهای مطرح شده و نحوه رفتار خشونت امیز تظاهر کنندگان احساس سنخیت و قرابت نمی کردند.
اما در کنار مطالبات صنفی و منطقه ای و جزئی و خاص،
همه معترضین از نحوه اداره کشور و عملکرد مدیریت کلان سیاسی نظام و حاکمیت دوگانه و دولت پنهان و در سایه ناراضی و به آن معترضند.
و استبداد دینی و فساد ساختاری و انزوای نظام و ایدیولوژیک بودن و عدم همسویی و تعارض آن با جامعه جهانی را ام المصائب
و عامل همه سوء مدیریتها و ناکارامدیها و بحرانهای موجود در کشور می دانند.
لذا باید در صدد طراحی شعاری ملی بود که قابلیت طرح در هر مناسبتی و در هر خرده جنبشی را داشته باشد.
تا این خرده جنبشها در سایه این شعار ملی به یک دیگر گره بخورند و به یک جنبش کلان اجتماعی منجر شوند.
این که هر کس در هر مناسبتی و به فراخور میل خود و برای جور شدن قافیه یک شعاری فی البداهه بسراید.
و با صدای بلند سر دهد.
و دیگران هم بدون تفکر قبلی پشت سر گوینده آن را مثل بلندگو تکرار کنند.
این حرکتی کور و مقلدانه و بی فرجام
و چه بسا بدفرجام
و تکرار همان اشتباه زمان انقلاب است که موجب نجات و رستگاری ما نخواهد شد.
لذا الزاما باید روی یک شعار ملی به توافق رسید.
که قابلیت طرح در هر مناسبت و در هر خرده جنبش اجتماعی و صنفی و طبقاتی و منطقه ای را داشته باشد.
تا به این وسیله خرده جنبش ها را به یکدیگر وصل و با هم همسو کند.
تا از به هم پیوستن این آب باریکه ها به یگدیگر یک رودخانه پر آب و خروشان و یک جنبش کلان اجتماعی شکل بگیرد.
این شعار ملی برای آن که مورد حمایت همه اقشار ملت قرار گیرد.
لزوما باید فراتر از اهداف و منافع صنفی و طبقاتی و منطقه ای و مذهبی و قومی و ایدئولوژیک باشد.
و باید به کل جامعه ایرانی مربوط شود.
این شعار نباید مروج خشونت باشد.
و نباید درخواست مرگ برای هیچکس باشد.
و باید یک شعار حداقلی و کف خواسته های جامعه باشد.
شعار ملی باید متضمن اهداف دمکراسی خواهی و جمهوری خواهی و مشروطه طلبی و لیبرالیسم بوده.
و نباید خواهان حدف هیچ بخشی از جامعه ایرانی باشد.
حال باید دید گزینه های مناسب قابل بررسی برای شعار ملی چیست ؟
نگام ، ناگفته های ایران ما